loading...
owj aseman
owj aseman بازدید : 65 دوشنبه 20 آبان 1392 نظرات (1)

هنر بچه های دزفول از چند چیز گرفته میشه:

 

1- اینکه اول بچه های دزفول شناگرهای خوبی هستن چون که دزفول رود خونه ای داره به نام دز بچه ها از

کوچیکی میرن اونجا و شنا کردن رو................

owj aseman بازدید : 71 دوشنبه 20 آبان 1392 نظرات (0)

شادروان محمدتقی ناهیدی دزفولی، شاعر دزفولی، دارای سروده*هایی به گویش دزفولی است. از میان شاعران امروزی که به گویش دزفولی سروده اند می توان عظیم محمود زاده سراینده و پژوهشگر دزفولی را نام برد. از نوشته*های محمود*زاده می*توان کتابهای «فرهنگ لغت دزفولی» و «کُلمِجور» که دربرگیرنده واژگان دزفولی به همراه برگردان فارسی معیار آنها می*باشند را نام برد. همچنین چندین کتاب* دیگر دربارهء واژگان و لالایی ها و سروده*های دزفولی بدست چاپخانهء افهام در این* شهر به چاپ رسیده است.

احمد محمود داستان نویس نامی با درنگریستن به این که از پدر و مادری دزفولی زاده شده بود برخی ساختارها و واژگان دزفولی را در نوشته*هایش به کار گرفته*است. برای نمونه در رمان همسایه*ها و نیز مدار صفر درجه جا به جا واژگان و ساختار ها و سروده*های دزفولی به کار برده است.

رادیو دزفول که در آغاز به "فارسی معیار" برنامه پخش می کرد از سال ۱۳۷۸ برای گسترش فرهنگ دزفولی به پخش برنامه*هایی به گویش دزفولی پرداخته است. پیش از این نیز در پاره ای از زمان ها سیمای خوزستان به پخش ترانه*ها و نمایش های تلویزیونی با گویش دزفولی پرداخته است.
چند نمونه از واژه های دزفولی........چند نمونه از واژه*ها

 

یدزفو   

 

owj aseman بازدید : 54 چهارشنبه 15 آبان 1392 نظرات (0)

محرم ماهی بود که اهل جاهلیت در زمان گذشته ظلم و قتال را در این ماه حرام می‌دانستند برای احترام آن! پس این امت حرمت این ماه را نشناختند، حرمت پیامبرخدا را ندانستند و در این ماه با ذریه پیامبر قتال کردند
ریان ابن شبیب روایت کرده که من روز اول محرم خدمت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) رسیدم. حضرت فرمودند: ای پسر شبیب آیا امروز را روزه گرفته‌ای؟ عرض کردم نه یابن رسول الله! فرمودند: امروز روزی است که زکریا پروردگارش را خواند و گفت: پروردگارا فرزندی پاک به من مرحمت بفرما، همانا تو دعای بندگان را می شنوی. حق تعالی دعای او را مستجاب فرمود، درحالی که حضرت زکریا در محراب بود به ملائکه فرمود: او را ندا کرده گفتند خدا بشارت می‌دهد تو را به یحیی، پس هرکه امروز را روزه بدارد و سپس دعا کند دعای او مستجاب می‌گردد چنان که دعای زکریا(ع) مستجاب گردید.

محرم ماهی بود که حتی اعراب جاهلیت قتال در آن را حرام می دانستند 

سپس حضرت رضا(ع) فرمودند: ای پسرشبیب! محرم ماهی بود که اهل جاهلیت در زمان گذشته ظلم و قتال را در این ماه حرام می‌دانستند برای احترام این ماه، نام این ماه محرم الحرام است. پس این امت حرمت این ماه را نشناختند، حرمت پیامبرخدا را ندانستند، در این ماه با ذریه پیامبر قتال کردند و زنان ایشان را اسیر نمودند و اموالشان را به غارت بردند پس خدا اینها را هرگز نیامرزد. سپس فرمود: ای پسرشبیب اگرگریه می کنی برای حسین بن علی بن ابی طالب(ع) گریه کن که او را مانند گوسفندی ذبح کردند و با هجده نفر از اهل بیتش شهید نمودند درحالی که هیچ یک ازآنها در روی زمین شبیه و مانندی نداشتند.

سپس حضرت فرمودند: به تحقیق گریستند برای شهادت حسین(ع) آسمان های هفتگانه و زمین ها. به تحقیق چهار هزار ملک برای نصرت و یاری حضرت حسین(ع) اجازه خواستند تا به زمین بیایند و آمدند اما آن هنگام که رسیدند امر شهادت تمام شده بود. این چهار هزار ملک مأموریت پیدا کردند در کنار قبر آن حضرت باشند، شب و روز پیوسته با موی ژولیده، گرد آلود و غبار گرفته مشغول عزاداری هستند تا ظهور حضرت مهدی«عج » و تا وقتی که حضرت ظهور کند. پس این چهار هزار ملک از یاوران حضرت مهدی(ع) هستند و شعارشان در هنگام نبرد «یا لثارات الحسین ع» است، یعنی ما خون خواهی از ابی عبدالله می‌کنیم.

اگر گریه می کنی بر حسین(ع) گریه کن که ... 

حضرت در ادامه فرمود: ای پسر شبیب! خبر داد مرا پدرم از پدرش، از جدش که چون جدم حسین(ع) را شهید کردند از آسمان خون وخاک سرخ بارید. اگر گریه می کنی بر حسین(ع) گریه کن که تا آب دیده بر روی صورت تو جاری شود خدای متعال تمام گناهان صغیره و کبیره تو را می‌آمرزد. خواه اندک باشد یا بسیار. ای پسر شبیب! اگر می‌خواهی خدا را ملاقات کنی در حالی که هیچ گناهی برای تو نباشد پس امام حسین(ع) را زیارت کن. اگر می‌خواهی در غرفه عالیه بهشت ساکن شوی، با رسول خدا و ائمه طاهرین(ع) باشی، پس قاتلان حسین(ع) را لعنت کن. اگر می‌خواهی مثل ثواب شهدای کربلا را داشته باشی، هر گاه که مصیبت آن حضرت را یاد می‌کنی بگو: « یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما» و اگر می‌خواهی در درجات عالیه بهشت با ما باشی، برای اندوه ما اندوهناک و برای شادی ما شاد باش.

owj aseman بازدید : 43 چهارشنبه 15 آبان 1392 نظرات (0)

 

 

برخی گمانه ها از احتمال اسیدی بودن اولین باران خوزستان حکایت می کند به همین دلیل برخی کارشناسان در این خصوص وارد عمل شده اند تا اسیدی بودن یا نبودن این باران را جویا شوند
برخی گمانه ها از احتمال اسیدی بودن اولین باران خوزستان حکایت می کند به همین دلیل برخی کارشناسان در این خصوص وارد عمل شده اند تا اسیدی بودن یا نبودن این باران را جویا شوند.

شیوع بیماری تنگی نفس در بین مردم خوزستان از شب گذشته تاکنون بیمارستانها را با مراجعات متعدد مردم مواجه کرده است به گونه ای که تا ظهر امروز بیش از سه هزار خوزستانی تنها به علت تنگی نفس راهی بیمارستان شدند.

روز شنبه اولین باران پائیزی استان خوزستان باریدن گرفت و متعاقب آن افراد فراوانی دچار بیماری تنگ نفس آنی شدند به همین دلیل اغلب آنها برای رهایی از این وضع راهی بیمارستانها شدند. برخی گمانه ها از احتمال اسیدی بودن اولین باران خوزستان حکایت می کند به همین دلیل برخی کارشناسان در این خصوص وارد عمل شده اند تا اسیدی بودن یا نبودن این باران را جویا شوند.



در این خصوص معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی اهواز اظهار کرد: با توجه به مراجعه بسیار زیاد بیماران با نشانه های تنگی نفس و مشکلات ریوی به بیمارستان های اهواز در شنبه شب، کمیته مشترکی از کارشناسان معاونت بهداشتی و درمان برای رسیدگی به این امر تشکیل شده است.

دکتر ساسان موگهی افزود: از شب گذشته کلیه تمهیدات لازم در این خصوص اندیشیده شده و صبح یکشنبه با تشکیل کمیته ویژه ای با همکاری متخصصان ریه، آسم و آلرژی دانشگاه به بررسی این موضوع از طریق مقایسه آمار مراجعان سال گذشته و امسال در موارد مشابه پرداخت شد.

وی افزود: البته متخصصان ریه تلویحا این امر را در پاییز و پس از بارش اولین باران ها طبیعی برشمرده و عنوان کرده اند بررسی ها نشان می دهد که غالب مراجعه کنندگان دارای بیماری های زمینه ای مانند اسم و آلرژی هستند.

موگهی در پاسخ به این سئوال که گفته می شود باران ها اسیدی است، گفت: اظهار نظر دقیق در این خصوص نیازمند کار کارشناسی و تخصصی است که از محیط زیست استان خواسته ایم در این خصوص بررسی و اظهار نظر کارشناسی نمایند و متخصصان دانشگاه نیز پس از بررسی آخرین وضعیت بیماران در این خصوص اظهار نظر خواهند نمود.

وی در خصوص کمبود اکسیژن گفت: اکثر بیمارستانها به سیستم مرکزی و دستگاه اکسیژن ساز مجهز بوده و در این خصوص مشکل خاصی وجود ندارد، البته ممکن است با توجه به کثرت بالای مراجعان در بعضی موارد مشکلاتی بوجود آمده باشد که اقدامات لازم در این خصوص نیز با تامین کپسول های اکسیژن ذخیره دیده شده است.

گفته می شود از زمان آغاز بازندگی در خوزستان تاکنون سه هزار نفر به بیمارستانهای مختلف استان خوزستان و سایر مراکز درمانی مراجعه کرده اند.

لزوم ریشه یابی این اتفاق

نماینده مردم شادگان در مجلس شورای اسلامی نیز با تائید وضع پیش آمده برای مردم خوزستان بعد از اولین بارش باران اظهار کرد: این وضع باید به صورت جدی از سوی کارشناس درمانی مورد بررسی دقیق قرار بگیرد زیرا چنین وضعی برای مردم در سال های گذشته به این شدت ایجاد نشده بود.

عبداله تمیمی افزود: واقعیت این است که مردم خوزستان در سال های اخیر تاوان فراوانی برای آلودگی داده اند به همین دلیل انتظار داریم موضوعی جدیدی که باعث صدمه وارد شدن به مردم شود بروز نکند و باید مسئولان بهداشتی برای این شرایط بحرانی چاره اندیشی کنند.

تمیمی با تاکید بر اینکه این وضعیت به صورت جدی از سوی نمایندگان مردم در خوزستان پیگیری خواهد شد، عنوان کرد: منتظر اعلام رسمی علت به وجود آمدن شرایط هستیم تا تصمیمی جدی در این خصوص اتخاذ کنیم.

وی تاکید کرد: مردم خوزستان از زمان آغاز جنگ تاکنون سختی های فراوانی را متحمل شده اند به همین دلیل باید این مسئله تنگی نفس مردم خوزستان به صورت جدی ریشه یابی شود تا از تکرار مجددا آن جلوگیری کنیم. 
owj aseman بازدید : 86 چهارشنبه 15 آبان 1392 نظرات (0)

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی هنرمندان دزفول(هنردز) همزمان با فرارسیدن ماه محرم،‌هیات لبیک گویان حسینی دزفول طی مراسمی در اولین شب از این ماه، پرچم عزای امام حسین(ع) را در آستانه ی متبرکه امامزاده سبزقبا دزفول برافراشتند.

 

owj aseman بازدید : 143 چهارشنبه 15 آبان 1392 نظرات (0)

هفتمین نمایشگاه تخصصی عاشورایی روزدهم از تاریخ ۹۲/۰۸/۱۴ تا ۹۲/۰۸/۲۳ در مرکز فرهنگی دفاع مقدس شهرستان دزفول واقع در روبروی امامزاده رودبند برگزار می‌گردد. این نمایشگاه که به کوشش مؤسسه فرهنگی هنری فرهنگ عاشورا راه‌اندازی شده ‌است شامل غرفه‌های کتابخانه تخصصی، پژوهش، مهدویت و عاشورا، سمعی و بصری، کودک و نوجوان، ادبیات و مداحی، هنر، رایانه و سایت و فروش محصولات فرهنگی می‌باشد که در دهه‌ی اول محرم، صبح‌ها از ساعت ۸ تا ۱۲ و شب‌ها از ساعت ۱۸ تا ۲۴ آماده‌ی بازدید و استفاده‌ی علاقه‌مندان و شیفتگان و سوگواران حضرت ابا‌عبدالله الحسین(ع) می‌باشد.

در این نمایشگاه تخصصی برنامه‌هایی هم‌چون سخنرانی، میزگرد، پرسش و پاسخ، تعزیه، روایت‌گری ماکت مدینه در آستانه‌ی سال ۶۱ هجری و آغاز حرکت کاروان اباعبدالله(ع)، سی‌دی، نرم‌افزار و بلوتوث عاشورایی، توزیع نشریات و …اجرا خواهد شد.

 

owj aseman بازدید : 111 چهارشنبه 15 آبان 1392 نظرات (0)
مردم دزفول در شمال خوزستان نيز در همين راستا با شور و عشق وصف ناپذيري به عزاداري امام حسين (ع) و يارانش مي پردازند و اعتقاد راسخي به آيين هاي ويژه ماه محرم دارند به طوري كه هر سال با شكوه تر از سالهاي گذشته به تعزيه و سوگواري در اين ايام مي پردازند.

 

شيتگان حضرت اباعبدالله الحسين (ع) در دزفول با فرارسيدن ماه محرم و حتي قبل از محرم با آماده كردن تكايا،مساجد و خيابانها و سياه پوش كردن در و ديوار به استقبال ماه محرم مي روند و فضاي شهر و خانه ها را با عطر و بوي محرم و صفر پر مي كنند.

اين تكايا يادآور خيمه ها و چادرهاي ابا عبدالله الحسين (ع) در دشت خونين كربلا بر پا مي شود تا خاطره شهداي اين واقعه هر چه بيشتر گرامي داشته شود.

در اين ايام كودكان ،نوجوانان ،جوانان و پيران ،زنان و مردان هر بك به نوعي علاقه خودرابه امام حسين (ع) نشان مي دهند و در غم شهادت ياران امام در دشت كربلا اشك مي ريزند و مرثيه سرايي مي كنند و نذري مي دهند.

كودكان با برپايي تكاياي كوچك در خيابان ها و آذين كردن آنها با پارچه هاي مشكي و ويژه محرم و با پخش نوحه ها و مرثيه خواني ها هر يك در حد توانايي خود ارادت به امام حسين (ع) را نشان مي دهند حال و هواي شهر پر از عطر محرم مي شود.

مادران نيز با فراهم كردن نذورات خود در ماه محرم فرزندان خود را براي برگزاري هر چه باشكوهتر آيين هاي سوگواري همراهي مي كنند تا اين سنت حسنه با گذشت ساليان دراز در بين دوست داران اهل بيت (ع) زنده بماند.

در روزهاي اول ماه محرم در دزفول مردان نيز با حضور در مساجد و تكايا و دعوت از روحانيون و مداحان به روضه خواني ،سينه زني وسوگواري مي پردازند.

زنان دزفولي نيز با برپايي روضه هاي زنانه يك روزه،سه روزه و پنج روزه با تهيه نذري هاي ويژه محرم از جمله حلوا،شله زرد،آش رشته و نذري هاي ديگر و دعوت مداحان اهل بيت (ع) براي ذكر مصايب امام حسين (ع) و حضرت زينب(س) با سينه زني و مرثيه سرايي اشك ماتم مي ريزند.

خانواده هاي بسياري نيز در دزفول در ديگ هاي بزرگ براي عزاداران حسيني شام و نهار تهيه كرده و در اختيار عزاداران و سوگواران قرار مي دهند و عده اي ديگر نيز در اين ايام گوسفند قرباني مي كنند.

در شبهاي هفته اول ماه محرم در دزفول پس از نوحه خواني در مساجد همه عزادارن در تكايا حضور مي يابند و به چلاب زني مي پردازند و همراه با آيين چلاب زني به زمزمه نوحه مي پردازند و در بعضي ديگر از تكايا عزادارن حسيني چوب بازي مي كنند كه اين آيين نمادي از صحنه جنگ است كه به صورت نمادين همراه با طبل ،دهل ، شيپور و سرنا انجام مي شود.

به اين صورت كه عزاداران به دو گروه تقسيم مي شوند و با چوب ،سپر و شمشير به اجراي نمايش نمادين مي پردازند و گروهي ديگر كه مردان چوب به دست هستند چوب ها را به طور منظم به هم مي زنند.

آذين بندي علم ها در ماه محرم بر اساس سنتي ديرينه يكي ديگر از آيين هايي است كه توسط مردم دزفول انجام مي شود.

اين علم ها در 10 شب در كنار تكايا و هيات هاي عزاداري به اهتزا درآمي آيند كه در زبان محلي به آنها علم يراق مي گويند كه در بعضي موارد طول آنها به 12 متر نيز مي رسند.

عزاداران حسيني در دزفول اين علم ها را كه با شال هاي سفيد ،سبز و سياه آرائيده شده اند در غروب تاسوعا بر سر شانه ها حمل مي كنند و در آييني ديرين به مكان مذهبي رودبند دزفول مي برند و در آنجا علم گرداني و عزاداري مي كنند.

آيين هاي شبيه خواني از ديگر آيين هاي ويژه محرم در شهرستان دزفول است كه درهر كدام از اين آيين ها قسمتي از واقعه كربلا به نمايش گذاشته مي شود و تعدادي از عزاداران به صورت شعر و با لحن و آهنگ خاصي وقاياي كربلا را توصيف مي كنند و به اجراي نمايش مي پردازند كه محبان اهل بيت (ع) را تحت تأثير قرار مي دهد.

در صبح عاشورا همه عزاداران دزفول به آستانه متبركه رودبند مي روند و با عزاداري هاي ويژه ياد امام حسين (ع) را گرامي مي دارند و به سينه زني مي پردازند.

هيات هاي عزاداري دزفول در روز عاشورا كه شامل هيات هاي سينه زني،زنجير زني ،گروه مارش و گروه اسراي حسيني هستند نيز به خيابان ها آمده و به سينه زني و زنجير زني مي پردازند و به امامزاده سبزقبا اداي احترام كرده و شهادت امام حسين (ع) را به ايشان تسليت مي گويند.

در اين هنگام خيابان هاي دزفول مملو از جمعيت عزاداران حسيني است كه نذري هاي فراواني نيز بين عزاداران پخش مي شود.

مردم عزادار دزفول در روز عاشورا طاقي با چهار گلدسته را به حركت در مي آورند كه روي آن به سبك نقاشي هاي قهوه خانه اي ، صحنه هايي از عاشورا را به تصوير كشيده است كه به اين طاق شيدانه مي گويند.

در شام غريبان نيز مردم دزفول به صورت هيات هاي سينه زني در محل امامزاده رودبند،امامزاده سبزقبا (ع) و در كوچه ها و خيابان ها حضور مي يابند و با نام و ياد امام حسين (ع) و سر بريده اش و شهداي كربلا شمع و فانوس روشن مي كنند و به زمزمه نوحه و تعزيه مي پردازند.

در سومين شب از شهادت امام حسين (ع) مردم دزفول آيين كفن و دفن را برگزار مي كنند و به صورت نمادين پيكر شهداي كربلا را دفن مي كنند.

در اربعين حسيني نيز آيين هاي ويژه اي در دزفول برگزار مي شود و كاروان اسراي نيز به شكل نمادين از محل آستانه متبركه سبزقبا(ع) تا آستانه مقدس بن جعفر (ع) به حركت در مي آيند و شور اربعين حسيني محبان اهل بيت (ع) با كوه خاصي جاي جاي اين خطه را فرا مي گيرد.

owj aseman بازدید : 63 چهارشنبه 15 آبان 1392 نظرات (0)

فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد

ماه محرم تسلیت باد - Honardez.ir

باز محرم شدو دلها شکست از غم زینب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست
آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم ولیلا همه در خون شدند این چه غمی بود که دنیا شکست
محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است

محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور عاشوار به پا شد

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام

owj aseman بازدید : 43 چهارشنبه 15 آبان 1392 نظرات (0)

 

 

http://www.aftab.ir/lifestyle/images/e9b9612ed0864d46bfb69a3d0a33886a.jpg

مواد لازم
▪ برنج : برای هر نفر یک پیمانه
▪ شکر: برای هر نفر یک و نیم پیمانه
▪ آب: برای هر نفر ۴ پیمانه
▪ گلاب: برای هر نفر یک پیمانه
▪ هل: به میزان لازم
● طرز تهیه
برنجی که به میزان دلخواه پیمانه کرده اید را از یک شب قبل خیس کرده وکنار بگذارید .حتما ظرف مورد نظر برای پخت آن را بر حسب مقدار برنج طوری انتخاب کنید که برنج خیس کرده ی شما در یک سوم آن ظرف قرار بگیرد وجای کافی برای پخت وافزودن شکر وگلاب وآب به اندازه داشته باشد که البته می توانید از ابتدا برنجها را در همان ظرف به همراه مقدار آب مورد نیاز خیس کنید.برنج خیس شده در ظرف را روی شعله ی گاز قرار داده،درب ظرف را گذاشته و با حرارت ملایم ،بدون اینکه آن را به هم بزنید بگذارید آرام آرام پخته شود.
پس از ۴۵ دقیقه تا یک ساعت که برنجها تقریبا پخته شده و به مایع رقیق آبداری تبدیل شد، درب قابلمه را کنار گذاشته وکم کم شکرها را به همراه نصف گلابها به آنها اضافه کنید. از قاشق های چوبی برای هم زدن مواد استفاده کرده واز این به بعد باید مرتب به هم بزنید تا هم ته نگیرد وهم برنجها کاملا له و یکدست شوند.هل را اضافه کنید وهمچنان خوب به هم بزنید . پس از آنکه مواد خوب له وپخته شدند بقیه ی گلاب ها را اضافه کرده وبعد از ده دقیقه خاموش کنید وبه ظرفهای دیگر منتقل کرده تا خوب سرد شوند. حلوای شما آماده است .

● چند نکته
۱) اگر از برنج خورد برای درست کردن این حلوا استفاده کنید بهتر است.
۲) در صورت استفاده از برنج معمولی پس از خیس خوردن برنج وآماده شدن برای طبخ بهتر است آنها را با دست به هم بمالید تا کاملا خورد شوند .
۳) این حلوا همینطور ساده میل می شود ولی در صورت تمایل می توانید از دارچین برای تزیین ونوشتن اسامی بر روی آن استفاده نمایید.
۴) میزان شکر را در پایان بر حسب ذائقه ی خود می توانید بیشتر کرده وحلوایتان را شیرین تر کنید.
۵) در صورت تمایل از خلال بادام نیز در داخل آن بریزی

owj aseman بازدید : 39 چهارشنبه 15 آبان 1392 نظرات (0)

 

دزفول- در آستانه ماه محرم ، دل سوختگان حسینی و ارادتمندان به آقا ابا عبدالله الحسین(ع) در دزفول با سیاهپوش کردن شهر و برپایی تکایا خود را برای برگزاری آیین های عزاداری آماده کردند.

 

به گزارش روز یکشنبه ایرنا عاشقان سرور و سالار شهیدان دردزفول با افراشتن پرچم های سیاه در مساجد ، حسینیه ها و اماکن زیارتی و نیز سیاهپوش کردن مساجد طی چند روز گذشته خود را برای ورود به ماه حزن و اندوه آماده کرده اند.

برپایی تکایا در مناطق مختلف شهر دزفول توسط هیات های عزادار و نیز نصب پرچم های سیاه در معابر و میادین این شهر از چند روز پیش آغاز شده است.

آیین های عزاداری دهه اول محرم با افراشتن پرچم عزای امام حسین (ع) در بارگاه حضرت محمدبن موسی الکاظم (ع) ( سبزقبا ) از دوشنه شب در دزفول آغاز می شود.

در این حرکت نمادین که به همت هیات لبیک گویان حسینی شهرستان دزفول برگزار می شود پرچم عزای امام حسین (ع) توسط هیات عزادار از محل بقعه ˈ علی مالک ˈ تا آستان سبزقبا (ع) حمل می شود.

در این آیین اقشار مختلف مردم دزفول در قالب دسته جات سینه زن با نوحه خوانی و مرثیه سرایی پرچم سیاهی را که نام مبارک امام حسین (ع) بر آن نقش بسته در آستانه سبزقبا (ع) به اهتزار در می آورند.

برپایی مجالس روضه خوانی در مساجد ، حسینیه ها و منازل و نیز حرکت دسته جات عزادار در سطح شهر از شب اول ماه محرم تا پایان روز عاشورا از جمله آیین های سنتی عزاداری مردم دزفول می باشد. 

از 502 هیات عزاداری در دزفول تاکنون 253 هیات در اداره تبلیغات اسلامی این شهرستان به ثبت رسیده است

owj aseman بازدید : 34 چهارشنبه 15 آبان 1392 نظرات (0)

سلام بر مـاه مُحَرّم ، سلام بـر اشكِ دَمادَم
سلام بر روضه يِ گودال
***
سلام بر كُشته يِ بي سر ، سلام بر گريه يِ مادر
سلام بر كعبه يِ آمال
***
سلام بر ناله يِ خاموش ، سلام بر شعر سيه پوش
سلام بر نوحه يِ امسال
***
 بـارِ دگر بـزمِ عزا پا گرفت
رنگِ سيه جامه يِ دنيا گرفت
بـار دگـر شيعه  غريبانه در
گوشه يِ ماتمكده مأوا گرفت
ماه پُر از غم      ماه مُحرّم
***
مسجد ومنبر بـه فغـان آمده
قلبِ پُـر از غصه به جان آمده
پير و جوان بـا گِلِ ماتم به  سر
نوحه گـر وسينه زنـان آمده
ماه پُر از غَم      ماه مُحرّم
***
هـر طرفي مرثيه اي جـانگداز
پُـل زده از كربُبـلا تـا حجـاز
بر سر هر كوي و  به هر پشتِ بام
پُـر شده  از بيـرقِ  در اهتـزاز
ماه پُر از غَم      ماه مُحرّم
***
هيئتيـان طبلِ عـزا رويِ دوش
از سرِ شب تا به سحر در خروش
حرفِ همه  تشنـه لبان  اين بُوَد
زمزمه كن نـامِ حسين و  بِنوش
ماه پُر از  غَم      ماه مُحرّم
***
طي شده يك سال و مُحرّم رسيد
فصل عزاداري و  مـاتم رسيـد
ناله بـرآريم و فغان سـر دَهيم
مـاهِ غمِ حضرت خـاتم رسيـد
ماه پُر از غَم      ماه مُحرّم
***
خاكِ عزا بر سر و آتش به جان
خون چِكَد از چشمِ تـرِ شيعيان
ذكرِ مصيبت چو  رَوَد ، مي رَوَد
تـا بـه فَلَك آهِ امـامِ زمـان
ماه پُر از غَم      ماه مُحرّم
***
مـا همگي بنـده و مولا حسين
مـا همگي قطره و  دريا حسين
دستِ« سيه پوش »تو خالي مباد
اي همه يِ‌ هستيِ زهرا ، حسين
ماه پُر از غَم      ماه مُحرّم

owj aseman بازدید : 40 چهارشنبه 15 آبان 1392 نظرات (0)

                                                                                         

     

            

owj aseman بازدید : 27 چهارشنبه 15 آبان 1392 نظرات (0)

در میان اهداف امام حسین علیه السلام از قیام در برابر یزید که در لابلاى سخنان آن حضرت علیه السلام یافت مى شود، هیچ اشاره اى به مسائل قبیله اى نشده است، امام حسین علیه السلام اهداف خود را از قیام، مسائلى همچون امر به معروف و نهى از منکر، اصلاح دین پیامبر صلى الله علیه وآله، عمل به سیره پیامبر صلى الله علیه وآله و حضرت على علیه السلام و سرانجام قیام در برابر فساد و تباهى مطرح مى کند.

آیا واقعه عاشورا، معلول تعارضات قومى و قبیله اى و نتیجه خشونت پیامبر صلى الله علیه وآله در جنگ هاى بدر و احد و … بوده است؛ همان گونه که یزید در هنگام ورود اسیران، به این موضوع اشاره کرد؟ و یا انحراف از سنت ابوبکر و عمر – در زمان عثمان – باعث قیام امام حسین علیه السلام شد؟

در ریشه یابى حوادث واقعه عاشورا و تحلیل آن، نباید تنها به شعرى که یزید از قول شاعر بنى خندف – که در جاهلیت با خزرجیان درگیر بودند – خواند، استناد کرد؛ بلکه باید آن را در بستر تاریخى خود و با توجه به بررسى اهداف قیام، از زبان امام علیه السلام و نیز انگیزه هاى رویارویى یزید با آن تحلیل کرد.

در آغاز باید به این نکته توجه داشت که جنگ هاى میان پیامبر صلى الله علیه وآله و مشرکان قریش را به هیچ وجه نمى توان جنگ هاى قبیله اى به حساب آورد؛ زیرا هم پیامبر صلى الله علیه وآله و هم مردم مکه، هر دو از قبیله بزرگ قریش بودند و در هیچ سند تاریخى – اعم از اشعار، گفته ها و نقل حوادث این جنگ ها – سخنى که از آن بوى قبیله گرى استشمام شود، شنیده نشده است.

این که از این جنگ ها، با عنوان خشونت پیامبر صلى الله علیه وآله یاد کنیم، به هیچ وجه از نظر تاریخى صحیح نیست؛ زیرا اگر تقابل مشرکان قریش با پیامبر صلى الله علیه وآله را در تاریخ بررسى کنیم، مشاهده مى کنیم که این قریشیان بودند که با قساوت تمام، در مقابل پیامبر صلى الله علیه وآله ایستادند و با شکنجه یاران آن حضرت و به شهادت رساندن شخصیت هایى همچون یاسر و سمیه و تحت فشار قرار دادن پیامبر صلى الله علیه وآله در شعب ابى طالب و نیز اقدام به قتل آن حضرت، خشونت را به بالاترین درجه خود رسانیدند.

کشته شدن تعدادى از بزرگان قریش و به ویژه خویشان نزدیک معاویه و یزید در جنگ هاى بدر و احد، طبق قوانین جنگ صورت گرفت؛ زیرا آنان به میدان آمده، مبارز طلبیدند و بالاخره مبارز مسلمانى همچون حضرت على علیه السلام یا باید بکشد و یا کشته شود و کشتن در جنگ، به هیچ عنوان، خشونت محسوب نمى شود.

علاوه بر این، اگر نگاهى به برخورد پیامبر صلى الله علیه وآله با قریشیان و به ویژه بنى امیه بیفکنیم، آن را سر تا سر عطوفت و مهربانى و گذشت و بزرگوارى مى بینیم تا آن جا که در هنگام فتح مکه، پیامبر صلى الله علیه وآله به شدت در مقابل سعد، صحابى بزرگوار خود که آن روز را روز جنگ و خشونت معرفى مى کرد، ایستادگى کرد و آن روز را به عنوان «یوم الرحمه؛ روز رحمت و عطوفت»، معرفى کرد و در هنگام فتح مکه، خانه ابوسفیان، دشمن دیرین خود را خانه امن معرفى کرد و به دنبال تسخیر مکه، همه مکیان را بخشید و آنها را «طلقا» یعنى آزاد شدگان نامید و پس از آن، در جنگى که قریشیان به همراه پیامبرصلى الله علیه وآله شرکت کرده بودند، براى آنان سهم بیشترى از غنایم قرار داد و سرانجام در سال هاى پایانى عمر خود، ابوسفیان را به عنوان عامل جمع آورى صدقات نجران برگزید.

پس از وفات پیامبر صلى الله علیه وآله نیز سخنى از تعارضات قومى نمى بینیم و این مسئله چنان کم رنگ است که ابوسفیان پس از ماجراى سقیفه، نزد حضرت على علیه السلام آمده و از این که ابوبکر – از قبیله ضعیف تمیم – حکومت را در دست گرفته، ابراز گلایه کرد و براى سرنگونى ابوبکر، به حضرت على علیه السلام پیشنهاد همکارى داد که البته مورد پذیرش حضرت علیه السلام قرار نگرفت.

اگر بخواهیم نمودى از این تعارضات را ببینیم، باید آن را در جنگ صفین مشاهده مى کردیم؛ در حالى که در این جنگ که میان على بن ابى طالب علیه السلام، قاتل خویشان معاویه و معاویه بن ابوسفیان روى داد، کوچک ترین اشاره اى به این تعارضات نشده است.

فشار یزید به امام حسین علیه السلام براى بیعت کردن نیز به هیچ وجه رنگ و بوى قبیله اى نداشت؛ زیرا که این فشار، همزمان از سوى یزید بر عبدالله بن زبیر (از طایفه بنى اسد) و عبدالله بن عمر (از قبیله بنى عدى) نیز وارد شد و بعدها ابن زبیر نیز قیام مسلحانه اى علیه یزید بر پا کرد.

همچنین در میان اهداف امام حسین علیه السلام از قیام در برابر یزید که در لابلاى سخنان آن حضرت علیه السلام یافت مى شود، هیچ اشاره اى به مسائل قبیله اى نشده است، امام حسین علیه السلام اهداف خود را از قیام، مسائلى همچون امر به معروف و نهى از منکر، اصلاح دین پیامبر صلى الله علیه وآله، عمل به سیره پیامبر صلى الله علیه وآله و حضرت على علیه السلام و سرانجام قیام در برابر فساد و تباهى مطرح مى کند.

همچنین در رجزهاى واقعه عاشورا که از سوى طرفین نبرد خوانده شده نیز هیچ اشاره اى به تعارضات قومى نشده است.

و به جز شعر یزید، در هیچ موردى پس از واقعه عاشورا، شعر یا سخنى که دلالت بر وجود تعارضات قومى در وقوع نبرد عاشورا را داشته باشد، مشاهده نشده است.

بنابراین، بسیار سخیفانه است که اهداف عالى نهضت عاشورا را که در کلمات امام حسین علیه السلام و نیز در گزارش هاى تاریخى بیان شده، نادیده گرفته، تنها آن را با امرى موهوم، همچون تعارضات قومى و قبیله اى تحلیل نماییم.

اما ساده لوحانه است که به دنبال ریشه یابى زمینه تاریخى قیام امام حسین علیه السلام در زمان عثمان باشیم؛ بلکه باید ریشه آن را در سقیفه جست وجو کنیم و این سخن ابن عباس را با جان و دل باور کنیم که گفت: «قتل الحسین یوم الاثنین؛ امام حسین علیه السلام در روز دوشنبه کشته شد»؛ دوشنبه اى که پیامبر صلى الله علیه وآله وفات یافت و سقیفه تشکیل شد؛ زیرا که آن زمان، انحراف از سنت رسول خدا صلى الله علیه وآله و دستورات آن حضرت صلى الله علیه وآله، همچون تمسک به قرآن و عترت (ثقلین) و سفارش به ولایت حضرت على علیه السلام هویدا گشت.

اگر براى شخص معاویه و نیز خاندان بنى امیه، نقش محورى در پدید آمدن حادثه عاشورا قائل باشیم، باید بدانیم که نقطه آغازین قدرت گرفتن اینان، نه در زمان عثمان، بلکه در زمان ابوبکر بود؛ زیرا پس از آن که چند روز بعد از رحلت پیامبر صلى الله علیه وآله، ابوسفیان از نجران بازگشت و جریانات سیاسى خلافت را مشاهده کرد، در صدد فتنه انگیزى علیه حکومت ابوبکر برآمد و در این راه، قصد استفاده ابزارى از حضرت على علیه السلام را داشت و آن حضرت علیه السلام دست رد بر سینه او زد؛ اما همین فعالیت کافى بود تا حکومت، پى به خطر ابوسفیان برده، براى همراهى او تدابیرى بیندیشد.

اولین تدبیر، بخشیدن سهم عظیمى از صدقات نجران به او بود و در دومین گام، فرزند او یزید را فرمانده سپاه بزرگ شام کردند؛ در حالى که اصحاب بزرگى همچون عمار، مقداد، سلمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابى وقاص و … را در مدینه بیکار نگه داشته بودند. پس از در گذشت یزید، از سوى عمر، برادرش معاویه به فرماندهى سپاه شام منصوب شد و در حالى که عمر انواع سخت گیرى ها را نسبت به فرماندارانش اعمال مى کرد، از خطاهاى بزرگ او درمى گذشت و همین معاویه در زمان عمر موفق شد که در شام براى خود حکومتى شاهانه برپا کند و با توجیهاتى واهى، از خشم خلیفه در امان بماند.

بله، نمى توان انکار کرد که در زمان عثمان که بنى امیه بر همه ارکان حکومت مسلط شده بودند، معاویه نیز به صورت حاکمى مطلق درآمده بوده. با پیش آمدن ماجراى شورش مردم علیه عثمان، وى به این نتیجه رسید که در صورت کشته شدن عثمان، مى تواند بهترین بهره بردارى ها را از قتل او بکند؛ از این رو، در ارسال سپاه درخواستى از سوى عثمان، سهل انگارى کرد تا آن هنگام که عثمان کشته شد.

پس از قتل عثمان، معاویه به عنوان خون خواهى عثمان در مقابل حضرت على علیه السلام قرار گرفت و با او به جنگ پرداخت و پس از شهادت حضرت على علیه السلام، و پیروزى معاویه در مقابل امام حسن علیه السلام، او به صورت حاکم تمامى مسلمانان در آمد و حکومت خود را چنان تثبیت شده دید که بر خلاف سنت پیامبر صلى الله علیه وآله و همه خلفاى پیشین به فکر جانشین کردن فرزند فاسق، فاجر و بى تجربه خود (یزید) برآمد که او عامل قیام امام حسین علیه السلام گشت.

نباید از نظر دور داشت که اگر معاویه قبل از عثمان در شام ریشه ندوانیده بود و نمى توانست مشروعیت حکومت خود را از عمر کسب کند، به هیچ وجه نمى توانست در مقابل حضرت على علیه السلام قد علم کند؛ چنانچه دیگر افراد خاندان بنى امیه که از سوى عثمان به فرماندارى استان هاى مختلف گماشته شده بودند، نتوانستند در هنگام عزل به وسیله حضرت على علیه السلام، در مقابل وى مقاومت کنند.

owj aseman بازدید : 22 چهارشنبه 15 آبان 1392 نظرات (0)

 

امام صادق علیه السلام فرمودند :

اگر مردم مى‏دانستند که در زیارت قبر حضرت حسین بن على علیهم ا السّلام چه فضل و ثوابى است حتما ازشوق و ذوق قالب تهى مى‏کردند و بخاطر افسوس خوردن های بسیار نفس‏هایشان به شماره افتاده و قطع خواهد شد. راوى مى‏گوید، عرض کردم: در زیارت قبر آن حضرت چه اجر و ثوابی مى‏باشد. حضرت فرمودند: کسى که از روى شوق و ذوق به زیارت آن حضرت برود خداوند متعال هزار حجّ و هزار عمره قبول شده برایش مى‏نویسد و اجر و ثواب هزار شهید از شهدای بدر و اجر هزار روزه‏ دار و ثواب هزار صدقه قبول شده و ثواب آزاد نمودن هزار بنده که در راه خدا آزاد شده باشند برایش منظور مى‏شود و پیوسته در طول ایام سال از هر آفتى که کمترین آن شیطان باشد…..

محفوظ مانده و خداوند متعال فرشته کریمى را بر او موکّل کرده که وى را از جلو و پشت سر و راست و چپ و بالا و زیر پایش محافظت می کند و اگر در بین سال فوت کرد فرشتگان رحمت الهى بر سرش حاضرشده و او را غسل داده و کفن نموده و برایش استغفار و طلب آمرزش کرده و تا قبرش او را همراهی نموده و به مقدار طول شعاع چشمش (نهایت دیدش) در قبرش وسعت و گشایش ایجاد کرده و خداوند از فشار قبر و از خوف و ترس دو فرشته منکر و نکیر در امانش قرارداده  و برایش دربى به بهشت مى‏گشایند و کتابش را به دست راستش مى‏دهند ودر روز قیامت نورى به وى اعطاء مى‏شود که بین مغرب و مشرق از پرتو آن روشن مى‏گردد و منادى ندا مى‏کند: این کسى است که از روى رغبت و شوق و ذوق حضرت امام حسین علیه السّلام را زیارت کرده و پس از این ندا کسی در قیامت باقى نمى‏ماند مگر آنکه تمنّا و آرزو مى‏کند که کاش از زوّار(زیارت کنندگان) حضرت ابا عبد اللَّه الحسین علیه السّلام مى‏بود.

owj aseman بازدید : 38 چهارشنبه 15 آبان 1392 نظرات (0)
مهمترین واقعه روز عاشورا شهادت سیدالشهداء حسین بن علی علیه‌السلام است. در این یادداشت، قطره‌ای از آن دریای مصیبت عظمی و جانگداز بیان شده است. امام اصحاب وفادار خود را صدا می‌زند بعد از شهادت یاران باوفا، امام حسین علیه‌السلام پیوسته به راست و چپ مى‌‏نگریست و هیچ یک از اصحاب و یاران خود را ندید جز آنان که پیشانى به خاک ساییده و صدایى از آنها به گوش نمى‏رسید، پس ندا داد: «یا مُسْلِمَ بْنَ عَقیلٍ، وَ یا هانِىَ بْنَ عُرْوَةَ، وَ یا حَبیبَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ یا زُهَیْرَ بْنَ الْقَیْنِ، وَ یا یَزیدَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ یا یَحْیَى بْنَ کَثیرٍ، وَ یا هِلالَ بْنَ نافِعٍ، وَ یا إِبْراهِیمَ بْنَ الُحصَیْنِ، وَ یا عُمَیْرَ بْنَ الْمُطاعِ، وَ یا أَسَدُ الْکَلْبِىُّ، وَ یا عَبْدَاللَّهِ بْنَ عَقیلٍ، وَ یا مُسْلِمَ بْنَ عَوْسَجَةَ، وَ یا داوُدَ بْنَ الطِّرِمَّاحِ، وَ یا حُرُّ الرِّیاحِىُّ، وَ یا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، وَ یا أَبْطالَ الصَّفا، وَ یا فُرْسانَ الْهَیْجاءِ، مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی، وَ أَدْعُوکُمْ فَلا تَسْمَعُونی؟! أَنْتُمْ نِیامٌ أَرْجُوکُمْ تَنْتَبِهُونَ؟ أَمْ حالَتْ مَوَدَّتُکُمْ عَنْ إِمامِکُمْ فَلا تَنْصُرُونَهُ؟ فَهذِهِ نِساءُ الرَّسُولِ صلى الله علیه و آله لِفَقْدِکُمْ قَدْ عَلاهُنَّ النُّحُولُ، فَقُومُوا مِنْ نَوْمَتِکُمْ، أَیُّهَا الْکِرامُ، وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ الطُّغاةَ اللِّئامَ، وَ لکِنْ صَرَعَکُمْ وَاللَّهِ رَیْبُ الْمَنُونِ وَ غَدَرَ بِکُمُ الدَّهْرُ الخَؤُونُ، وَ إِلّا لَما کُنْتُمْ عَنْ دَعْوَتی تَقْصُرُونَ، وَلا عَنْ نُصْرَتی تَحْتَجِبُونَ، فَها نَحْنُ عَلَیْکُمْ مُفْتَجِعُونَ، وَ بِکُمْ لاحِقُونَ، فَإِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ». اى مسلم بن عقیل! اى هانى بن عروة! اى حبیب بن مظاهر! اى زهیر بن قین! اى یزید بن مظاهر! اى یحیى بن کثیر! اى هلال بن نافع! اى ابراهیم بن حُصَین! اى عمیر بن مطاع! اى اسد کلبى! اى عبداللَّه بن عقیل! اى مسلم بن عوسجه! اى داود بن طرمّاح! اى حرّ ریاحى! اى على بن الحسین! اى دلاورمردان خالص! و اى سواران میدان نبرد! چه شده است شما را صدا مى‌‏زنم ولى پاسخم را نمى‌‏دهید؟ و شما را مى‏‌خوانم ولى دیگر سخنم را نمى‌‏شنوید؟ آیا به خواب رفته‌‏اید که به بیدارى‌‏تان امیدوار باشم؟ یا از محبّت امامتان دست کشیده‌‏اید که او را یارى نمى‌‏کنید؟ این بانوان از خاندان پیامبرند که از فقدانتان ناتوان گشته‏اند. از خوابتان برخیزید، اى بزرگواران! و از حرم رسول خدا در برابر طغیانگران پست، دفاع کنید. ولى به خدا سوگند! مرگ، شما را به خاک افکنده، و روزگار خیانت پیشه با شما وفا نکرده، وگرنه هرگز از اجابت دعوتم کوتاهى نمى‌‏کردید، و از یاریم دست نمى‌‏کشیدید، آگاه باشید، ما در فراق شما سوگواریم و به شما ملحق مى‌‏شویم، إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ». (معالی السبطین، ج ۲ ص ۱۷) امام حسین علیه‌السلام فرمود: سلامم را به شیعیانم برسان در روایتى آمده است: هنگامى که امام حسین علیه‌‌السلام تنها شد به خیمه‌‏هاى برادرانش سر کشید، آنجا را خالى دید. آنگاه به خیمه‏‌هاى فرزندان عقیل نگاهى انداخت، کسى را در آنجا نیز ندید؛ سپس به خیمه‌‏هاى یارانش نگریست کسى را ندید، امام در آن حال ذکر «لَا حَوْلَ وَ لَاقُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظِیمِ» را فراوان بر زبان جارى مى‏‌ساخت. آنگاه به خیمه‏‌هاى زنان روانه شد و به خیمه فرزندش امام زین العابدین علیه‌السلام رفت. او را دید که بر روى پوست خشنى خوابیده و عمّه‌‏اش زینب علیهاالسلام از او پرستارى مى‌‏کند. چون حضرت على بن الحسین علیه‌السلام نگاهش به پدر افتاد خواست از جا برخیزد، ولى از شدّت بیمارى نتوانست، پس به عمّه‌‏اش زینب گفت: «کمکم کن تا بنشینم چرا که پسر پیامبر صلى الله علیه و آله آمده است» زینب علیهاالسلام وى را به سینه‏‌اش تکیه داد و امام حسین علیه‌السلام از حال فرزندش پرسید: او حمد الهى را بجا آورد و گفت: «یا أبَتاهُ ما صَنَعْتَ الْیَوْمَ مَعَ هؤُلاءِ الْمُنافِقِینَ؟؛ پدر جان! امروز با این گروه منافق چه کرده‏‌اى؟». امام علیه‌السلام در پاسخ فرمود: «یا وَلَدِی قَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَانْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ، وَ قَدْ شُبَّ الْقِتالُ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ، لَعَنَهُمُ اللَّهُ حَتّى‏ فاضَتِ الْأَرْضُ بِالدَّمِ مِنَّا وَ مِنْهُمْ؛ فرزندم» شیطان بر آنان چیره شده و خدا را از یادشان برده است و جنگ بین ما و آنان چنان شعله‏‌ور شد که زمین از خون ما و آنان رنگین شده است!». حضرت سجّاد علیه‌السلام عرض کرد: «یا أبَتاهُ أَیْنَ عَمِّىَ الْعَبَّاسُ؟» پدر جان! عمویم عبّاس کجاست؟ در این هنگام اشک بر چشمان زینب حلقه زد و به برادرش نگریست که چگونه پاسخ مى‏‌دهد- چرا که امام علیه‌السلام خبر شهادت عبّاس را به وى نداده بود. امام علیه‌السلام پاسخ داد: «یا بُنَىَّ إِنَّ عَمَّکَ قَدْ قُتِلَ، وَ قَطَعُوا یَدَیْهِ عَلى‏ شاطِى‏ءِ الْفُراتِ» پسر جان! عمویت کشته شد و دستانش کنار فرات از پیکر جدا شد! على بن الحسین علیه‌السلام آن چنان گریست که بى‌حال شد. چون به حال آمد از دیگر عموهایش پرسید و امام پاسخ مى‌‏داد: «همه شهید شدند». آنگاه پرسید: «وَ أَیْنَ أَخی عَلِیٌّ، وَ حَبیبُ بْنُ مَظاهِرَ، وَ مُسْلِمُ بْنُ عَوْسَجَةَ، وَ زُهَیْرُ بْنُ الْقَیْنِ؟» برادرم على اکبر، حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و زهیر بن قین کجایند؟ امام علیه‌السلام پاسخ داد: «یا بُنَىَّ إِعْلَمْ أَنَّهُ لَیْسَ فی الْخِیامِ رَجُلٌ إِلّا أَنَا وَ أَنْتَ، وَ أَمَّا هؤُلاءِ الَّذِینَ تَسْأَلُ عَنْهُمْ فَکُلُّهُمْ صَرْعى‏ عَلى‏ وَجْهِ الثَّرى‏» فرزندم! همین قدر بدان که در این خیمه‌‏ها مردى جز من و تو نمانده است، همه آنان به خاک افتاده و شهید شده‏‌اند. پس على بن الحسین علیه‌السلام سخت گریست. آنگاه به عمّه‌‏اش زینب علیهاالسلام گفت: «یا عَمَّتاهُ عَلَىَّ بِالسَّیْفِ وَ الْعَصا» عمّه جان! شمشیر و عصایم را حاضر کن. پدرش فرمود: «وَ ما تَصْنَعُ بِهِما» مى‌‏خواهى چه کنى؟ عرض کرد: «أمَّا الْعَصا فَأَتَوَکَّأُ عَلَیْها، وَ أَمَّا السَّیْفُ فَأَذُبُّ بِهِ بَیْنَ یَدَىْ إِبْنِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه و آله فَإِنَّهُ لَاخَیْرَ فِی الْحَیاةِ بَعْدَهُ» بر عصا تکیه کنم و با شمشیرم از فرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله دفاع نمایم، چرا که زندگانى پس از او ارزش ندارد. امام حسین علیه‌السلام او را باز داشت و به سینه چسباند و فرمود: «یا وَلَدی أَنْتَ أَطْیَبُ ذُرِّیَّتی، وَ أَفْضَلُ عِتْرَتی، وَ أَنْتَ خَلیفَتی عَلى‏ هؤُلاءِ الْعِیالِ وَ الْأَطْفالِ، فَإِنَّهُمْ غُرَباءٌ مَخْذُولُونَ، قَدْ شَمِلَتْهُمُ الذِّلَّةُ وَ الْیُتْمُ وَ شَماتَةُ الْأَعْداءِ وَ نَوائِبُ الزَّمانِ سَکِّتْهُمْ إِذا صَرَخُوا، وَ آنِسْهُمْ اذَا اسْتَوْحَشُوا، وَ سَلِّ خَواطِرَهُمْ بِلَیْنِ الْکَلامِ، فَإِنَّهُمْ ما بَقِىَ مِنْ رِجالِهِمْ مَنْ یَسْتَأْنِسُونَ بِهِ غَیْرُکَ، وَ لا أَحَدٌ عِنْدَهُمْ یَشْکُونَ إِلَیْهِ حُزْنَهُمْ سِواکَ، دَعْهُمْ یَشُمُّوکَ وَ تَشُمُّهُمْ، وَ یَبْکُوا عَلَیْکَ وَ تَبْکی عَلَیْهِمْ» فرزندم! تو پاک‌‏ترین ذریّه و برترین عترت منى و تو جانشین من بر این بانوان و کودکانى. آنان غریب و بى‌‏کس‏‌اند که تنهایى و یتیمى و سرزنش دشمنان و سختى‏‌هاى دوران آنان را فرا گرفته است. هر گاه که ناله سر دادند آنان را آرام کن، و چون هراسان شدند مونسشان باش و با سخنان نرم و نیکو، خاطرشان را تسلّى بخش. چرا که کسى از مردانشان جز تو نمانده است تا مونسشان باشد و غم‏‌هایشان را به وى باز گویند. بگذار آنان تو را ببویند و تو آنان را ببویى و آنان بر تو گریه کنند و تو بر آنان. آنگاه امام علیه‌السلام دست فرزندش را گرفت و با صداى رسا فرمود: «یا زَیْنَبُ وَ یا امَّ کُلْثُومِ وَ یا سَکینَةُ وَ یا رُقَیَّةُ وَ یا فاطِمَةُ، اسْمَعْنَ کَلامی وَ اعْلَمْنَ أَنَّ ابْنی هذا خَلیفَتی عَلَیْکُمْ، وَ هُوَ إِمامٌ مُفْتَرِضُ الطَّاعَةِ» اى زینب! اى امّ کلثوم! اى سکینه! اى رقیّه! و اى فاطمه! سخنم را بشنوید و بدانید که این فرزندم جانشین من بر شماست و او امامى است که پیروى از او واجب است. سپس به فرزندش فرمود: «یا وَلَدی بَلِّغْ شیعَتی عَنِّیَ السَّلامَ فَقُلْ لَهُمْ: إِنَّ أَبی ماتَ غَریباً فَانْدُبُوهُ وَ مَضى‏ شَهیداً فَابْکُوهُ؛ فرزندم! سلامم را به شیعیانم برسان و به آنان بگو: پدرم غریبانه به شهادت رسید پس بر او اشک بریزید. امام علیه‌السلام لباس کهنه به تن کرد هنگامى که امام ‏حسین علیه‌السلام عزم میدان کرد، فرمود: «ائْتُونی بِثَوْبٍ لا یُرْغَبُ فیهِ، الْبِسُهُ غَیْرَ ثِیابِی، لا اجَرَّدُ، فَانِّی مَقْتُولٌ مَسْلُوبٌ» برایم جامه کهنه‏‌اى بیاورید که کسى به آن رغبت نکند تا آن را زیر لباسهایم بپوشم و بعد از شهادتم مرا برهنه نکنند، زیرا مى‌‏دانم پس از شهادت لباسهایم ربوده خواهد شد. لباس تنگ و کوتاهى آوردند ولى امام علیه‌السلام آن را نپوشید و فرمود: «هذا لِباسُ أَهْلِ الذِّمَّةِ» این لباس اهل ذمّه (کفّار اهل کتاب) است. لباس بلندترى آوردند. امام علیه‌السلام آن را پوشید سپس با بانوان حرم خداحافظى کرد. در روایت دیگرى آمده است هنگامى که لباس کهنه آوردند، چند جایش را پاره کرد (تا ارزشى براى بیرون آوردن نداشته باشد) و آن را زیر لباس‌‏هایش پوشید؛ ولى پس از شهادت امام (دشمن ناجوانمرد پست) آن را نیز از بدنش بیرون آوردند. (تاریخ ابن عساکر، ج ۱۴ ص ۲۲۱) گریه سکینه برای امام علیه‌السلام در آن هنگام حضرت سکینه گریه سر داد. امام وى را به سینه چسبانید و فرمود: سَیَطُولُ بَعْدی یا سَکینَةُ فَاعْلَمی مِنْکِ الْبُکاءُ إِذَا الْحَمامُ دَهانِی‏ لا تُحْرِقی قَلْبِی بِدَمْعِکِ حَسْرَةً مادامَ مِنّی الرُّوحُ فی جُثمانی‏ وَ إِذا قُتِلْتُ فَانْتَ اوْلى‏ بِالَّذِی تَأْتینَهُ یا خَیْرَةَ النِّسْوانِ‏ سکینه! بدان پس از شهادتم گریه‌‏هاى طولانى خواهى داشت. تا جان در بدن دارم با اشک حسرتت دلم را آتش مزن. اى بهترین زنان! هنگامى که شهید شدم پس تو از هر کس به سوگوارى سزاوارترى. (مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴ ص ۱۱۹) گفتگوی امام با زنان و بانوان حرم‏ امام حسین علیه‌السلام به سوى خیمه رفت و ندا داد: «یا سَکینَةُ! یا فاطِمَةُ! یا زَیْنَبُ! یا امَّ کُلْثُومِ! عَلَیْکُنَّ مِنِّی السَّلامُ» اى سکینه! اى فاطمه! اى زینب! اى امّ کلثوم! خداحافظ من هم رفتم. سکینه فریاد برآورد: پدرجان! آیا تسلیم مرگ شده‏‌اى؟! امام پاسخ داد: «کَیْفَ لا یَسْتَسْلِمُ مَنْ لا ناصِرَ لَهُ وَ لا مُعینَ؟» چگونه تسلیم نشود کسى که یار و یاورى براى او نمانده است؟. سکینه گفت: پدر جان! (حال که چنین است) ما را به حرم جدّمان برگردان! «هَیْهاتَ، لَوْ تُرِکَ الْقَطا لَنامَ» هیهات! اگر مرغ قطا را رها مى‏‌کردند در آشیانه‌‏اش آرام مى‏گرفت. (اشاره به این‌‏که ما را رها نخواهند کرد). صداى گریه بانوان برخاست، امام آنان را آرام کرد و به سوى دشمن حمله‌‏ور شد. (بحارالانوار ج ۴۵ ص ۴۷) موعظه امام به لشکر عمر سعد امام حسین علیه‌السلام به دشمنان نزدیک شد و خطاب به آنان فرمود: «یا وَیْلَکُمْ أَتَقْتُلُونِی عَلى‏ سُنَّةٍ بَدَّلْتُها؟ أَمْ عَلى‏ شَریعَةٍ غَیَّرْتُها، أَمْ عَلى‏ جُرْمٍ فَعَلْتُهُ، أَمْ عَلى‏ حَقٍّ تَرَکْتُهُ؟» واى بر شما! چرا با من مى‌‏جنگید؟ آیا سنّتى را تغییر داده‌‏ام؟ یا شریعتى را دگرگون ساخته‏‌ام؟ یا جرمى مرتکب شده‌‏ام؟ و یا حقّى را ترک کرده‌‏ام؟. گفتند: «إِنَّا نَقْتُلُکَ بُغْضاً لِأَبِیکَ» به خاطر کینه‌‏اى که از پدرت به دل داریم، با تو مى‌‏جنگیم و تو را مى‏‌کشیم. (ینابیع الموده، ج ۳ ص ۷۹) مرگ بهتر از زندگى ننگین است! امام علیه‌السلام به میدان آمد و مبارز طلبید، هر کس از پهلوانان سپاه دشمن پیش آمد او را به خاک افکند، تا آنجا که بسیارى از آنان را به هلاکت رساند آنگاه به میمنه (به جانب راست سپاه) حمله کرد و فرمود: «الْمَوْتُ خَیْرٌ مِنْ رُکُوبِ الْعارِ» مرگ بهتر از زندگى ننگین است. سپس به میسره (جانب چپ سپاه) یورش برد و فرمود: أَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِىِّ / آلَیْتُ أَنْ لا أَنْثَنی‏ أَحْمی عِیالاتِ أَبی / أَمْضی عَلى‏ دینِ النَّبِىِ‏ منم حسین بن على علیه‌السلام، سوگند یاد کردم که (در برابر دشمن) سر فرود نیاورم، از خاندان پدرم حمایت مى‌‏کنم و بر دین پیامبر رهسپارم. (بحارالانوار، ج ۴۵ ص ۴۹) و در روایت دیگر آمده است، امام علیه‌السلام فرمود: «مَوْتٌ فی عِزٍّ خَیْرٌ مِنْ حَیاةٍ فی ذُلٍّ» مرگ با عزّت بهتر از زندگى با ذلّت است. (بحارالانوار، ج ۴۵ ص ۱۹۲) اگر دین ندارید آزاد مرد باشید! امام علیه‌السلام به هر سو یورش برد و گروه عظیمى را به خاک افکند. عمر سعد فریاد برآورد: آیا مى‌‏دانید با چه کس مى‏‌جنگید؟ او فرزند همان دلاور میدان‌‏ها و قهرمانان عرب است، از هر سو به وى هجوم آورید. بعد از این فرمان چهار هزار تیرانداز از هر سو امام علیه‌السلام را هدف قرار دادند و از سوى دیگر به جانب خیمه‌‏ها حمله‌‌‏ور شدند و میان آن حضرت و خیامش فاصله انداختند. امام علیه‌‌السلام فریاد برآورد: «وَیْحَکُمْ یا شیعَةَ آلِ أَبی سُفْیانَ! إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دینٌ، وَ کُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَکُونُوا أَحْراراً فی دُنْیاکُمْ هذِهِ، وَارْجِعُوا إِلى‏ أَحْسابِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ عَرَبَاً کَما تَزْعُمُونَ» واى بر شما! اى پیروان آل ابى سفیان! اگر دین ندارید و از حسابرسى روز قیامت نمى‏‌ترسید لااقل در دنیاى خود آزاده باشید، و اگر خود را عرب مى‏‌دانید به خلق و خوى عربى خویش پایبند باشید. شمر صدا زد: اى پسر فاطمه! چه مى‏‌گویى؟ امام علیه‌السلام فرمود: «أَنَا الَّذی أُقاتِلُکُمْ، وَ تُقاتِلُونی، وَ النِّساءُ لَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ، فَامْنَعُوا عُتاتَکُمْ وَ طُغاتَکُمْ وَ جُهَّالَکُمْ عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمی ما دُمْتُ حَیّاً» من با شما جنگ دارم و شما با من، ولى زنان که گناهى ندارند، پس تا زمانى‏ که زنده هستم، سپاهیان طغیانگر و نادان خود را از تعرّض به حرم من باز دارید. شمر گفت: راست مى‏‌گوید. آنگاه به لشکریان خویش رو کرد و گفت: «از حرم او دست بردارید و به خودش حمله کنید که به جانم سوگند هماوردى است بزرگوار! سپاه دشمن از هر طرف به سوى امام علیه‌السلام حمله‏‌ور شدند و امام در جستجوى آب به سوى فرات رفت ولى سپاهیان همگى هجوم آوردند و مانع شدند. مناجات با خدا و نفرین به دشمن‏ در روز عاشورا امام حسین علیه‌السلام به سوى فرات روانه شد که شمر گفت: به خدا سوگند! به آن نخواهى رسید تا در آتش درآیى! شخص دیگرى گفت: یا حسین! آیا آب فرات را نمى‌‏بینى که مثل شکم ماهى مى‌‏درخشد؟! به خدا سوگند! از آن نخواهى چشید تا آن‌‏که با لب تشنه از جهان چشم بپوشى! امام علیه‌السلام گفت: «اللَّهُمَّ أَمِتْهُ عَطَشاً» خدایا! او را تشنه بمیران. راوى مى‏‌گوید: به خدا سوگند پس از نفرین امام آن شخص به مرض عطش گرفتار شد، به گونه‌‏اى که پیوسته مى‌‏گفت: به من آب دهید! آبش مى‌‏دادند تا آنجا که آب از دهانش مى‌‏ریخت ولى همچنان مى‏‌گفت: آبم دهید که تشنگى مرا کشت! پیوسته این چنین بود تا آن‌‏که به هلاکت رسید! تیری به پیشانی امام اصابت کرد آنگاه مردى از سپاه دشمن به نام «ابوالحتوف جعفى» تیرى به سوى امام رها کرد. تیر به پیشانى امام اصابت کرد. آن را بیرون کشید، خون بر چهره و محاسن امام جارى شد، عرض کرد: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَرى‏ ما أَنَا فیهِ مِنْ عِبادِکَ هؤُلاءِ الْعُصاةِ، اللَّهُمَّ أَحِصَّهُمْ عَدَداً، وَ اقْتُلْهُمْ بَدَداً، وَ لا تَذَرْ عَلى‏ وَجْهِ الْأَرْضِ مِنْهُمْ أَحَداً، وَ لا تَغْفِرْ لَهُمْ أَبَداً» خدایا! تو شاهدى که از این مردم سرکش به من چه مى‏‌رسد. خدایا! جمعیّت آنان را اندک کن و آنان را با بیچارگى و بدبختى بمیران، و از آنان کسى را بر روى زمین مگذار و هرگز آنان را نیامرز. سپس به آنان حمله کرد، و به هر کس که مى‏‌رسید او را با شمشیرش بر خاک مى‌‏افکند، این در حالى بود که تیرها از هر سو مى‌‏بارید و بر بدن امام علیه‌السلام مى‌‏نشست و مى‏‌فرمود: «یا أُمَّةَ السُّوءِ! بِئْسَما خَلَّفْتُمْ مُحَمَّداً فی عِتْرَتِهِ، أَما إِنَّکُمْ لَنْ تَقْتُلُوا بَعْدی عَبْداً مِنْ عِبادِ اللَّهِ فَتُهابُوا قَتْلَهُ، بَلْ یُهَوِّنُ عَلَیْکُمْ عِنْدَ قَتْلِکُمْ إِیَّاىَ، وَ ایْمُ اللَّهِ إِنّی لَأَرْجُوا أَنْ یُکْرِمَنِی رَبِّی بِالشَّهادَةِ بِهَوانِکُمْ، ثُمَّ یَنْتَقِمُ لی مِنْکُمْ مِنْ حَیْثُ لا تَشْعُرُونَ» اى بدسیرتان! شما در مورد خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله بد عمل کردید. آرى! شما پس از کشتن من از کشتن هیچ بنده‏‌اى از بندگان خدا هراسى ندارید، چرا که با کشتن من قتل هر کس برایتان آسان خواهد بود. به خدا سوگند! من امیدوارم که پروردگارم شما را خوار و مرا به شهادت (در راهش) گرامى بدارد. آنگاه از جایى که گمان نمى‏‌برید انتقام مرا از شما بگیرد. حصین بن مالک سکونى فریاد برآورد و گفت: «اى پسر فاطمه! چگونه خداوند انتقام تو را از ما بگیرد؟ امام علیه‌السلام فرمود: «یُلْقی بَأْسُکُمْ بَیْنَکُمْ وَ یَسْفِکُ دِماءَکُمْ، ثُمَّ یَصُبُّ عَلَیْکُمُ الْعَذابَ الْأَلیمَ» نزاع و اختلاف در میانتان مى‌‏افکند و خونتان را مى‌‏ریزد آنگاه شما را به عذاب دردناک گرفتار مى‏سازد. امام علیه‌السلام همچنان مى‌‏جنگید تا آن که زخم‌‏هاى بسیارى بر بدن مبارکش وارد شد. (مقتل الحسین خوارزمی، ج ۴ ص ۳۴ ؛ بحارالانوار ج ۴۵ ص ۵۱) تیری به گلوی امام اصابت کرد در روایتى آمده است: هنگامى که دشمنان، امام را آماج تیرها قرار دادند تیر به گلوى امام اصابت کرد و فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ، وَ هذا قَتیلٌ فی رِضَى اللَّهِ» به نام خداوند و هیچ حرکت و نیرویى جز از جانب خدا نیست و این شهیدى است در راه رضاى خدا! (مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴ ص ۱۲۰) اصابت سنگ به پیشانی امام و زدن تیر سه شعبه بر سینه ایشان امام علیه‌السلام خسته شد، خواست اندکى بیاساید که ناگاه سنگى آمد و به پیشانى امام رسید، خون جارى شد. امام دامن پیراهنش را بالا زد تا خون از چهره‏اش پاک کند که تیر سه شعبه مسمومى آمد و به سینه امام علیه‌السلام فرو نشست. امام (دعاى قربانى خواند و) فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلى‏ مِلِّةِ رَسُولِ اللَّهِ» به نام خدا و به یارى خدا و بر آیین رسول خدا. آنگاه سرش را به آسمان بلند کرد و عرض کرد: «إِلهی إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلى‏ وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ نَبِىٍّ غَیْرَهُ» خداى من! تو آگاهى که اینان کسى را مى‏‌کشند که در روى زمین پسر پیامبرى جز وى نیست. سپس تیر را بیرون کشید. خون همچون ناودان جارى شد. دستش را بر محلّ زخم گذاشت، چون از خون پر شد آن را به آسمان پاشید و قطره‌‏اى از آن به زمین بازنگشت! بار دیگر دست را از خون پر کرد و آن را به سر و صورت کشید و فرمود: «هکَذا وَاللَّهِ أَکُونُ حَتّى‏ أَلْقى‏ جَدّی رَسُولَ اللَّهِ وَ أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمی، وَ أَقُولُ: یا رَسُولَ اللَّهِ قَتَلَنی فُلانٌ وَ فُلانٌ» آرى، به خدا سوگند! مى‌‏خواهم با همین چهره خونین به دیدار جدّم رسول خدا صلى الله علیه و آله بروم و بگویم: اى رسول خدا فلان و فلان مرا شهید کردند. (مقتل الحسین خوارزمی، ج ۲ ص ۳۴ ؛ بحارالانوار ج ۴۵ ص ۵۳) عرش خدا از اسب به زمین افتاد امام علیه‌السلام بر اثر زخم‏‌هاى فراوان از اسب به زمین افتاد، ولى برخاست. خواهرش زینب علیهاالسلام از خیمه‏‌ها بیرون آمد و با ناله‌‏اى جانسوز مى‌‏گفت: «لَیْتَ السَّماءُ إِنْطَبَقَتْ عَلَى الْأَرْضِ» کاش آسمان بر زمین فرو مى‏‌افتاد. عمر بن سعد را دید که نزدیک امام علیه‌السلام ایستاده است. فرمود: «أَیُقْتَلُ ابُوعَبْدِاللَّهِ وَ أَنْتَ تَنْظُرُ إِلَیْهِ؟» اى عمر بن سعد! اباعبداللَّه علیه‌السلام را شهید مى‏‌کنند و تو نظاره مى‌‏کنى؟! اشک از دیدگان عمر سعد (دیدند) جارى شد و صورتش را برگرداند و چیزى نگفت. (کامل ابن اثیر، ج ۳ ص ۷۸) حضرت زینب علیهاالسلام فریاد زد: «وَیْلَکُمْ، أما فِیکُمْ مُسْلِمٌ» واى بر شما! آیا در میان شما مسلمان نیست؟ سکوت مرگبارى همه را فرا گرفته بود و کسى پاسخى نداد. (اعیان الشیعه، ج ۱ ص ۶۰۹) امام علیه‌السلام ردایى به تن کرده و عمامه به سر داشت. و با آن که پیاده و زخمى بود چون سواران دلاور مى‌‏جنگید، نگاهى به تیراندازان و نگاهى به حرم خود داشت و مى‏‌گفت: «أَعَلى‏ قَتْلی تَجْتَمِعُونَ، أَما وَاللَّهِ لا تَقْتُلُونَ بَعْدی عَبْداً مِنْ عِبادِاللَّهِ، اللَّهُ أَسْخَطُ عَلَیْکُمْ لِقَتْلِهِ مِنِّی؛ وَ ایْمُ اللَّهِ إِنّی لَأَرْجُوا أَنْ یُکْرِمَنِى اللَّهَ بِهَوانِکُمْ، ثُمَّ یَنْتَقِمُ لی مِنْکُمْ مِنْ حَیْثُ لا تَشْعُرُونَ. أَما وَاللَّهِ لَوْ قَتَلْتُمُونی لَأَلْقَى اللَّهَ بَاْسَکُمْ بَیْنَکُمْ وَ سَفَکَ دِمائَکُمْ ثُمَّ لا یَرْضى‏ حَتّى‏ یُضاعِفَ لَکُمُ الْعَذابَ الْأَلیمَ» آیا بر کشتن من با هم متّحد شده‏‌اید؟ هان! به خدا سوگند! پس از من بنده‌‏اى از بندگان خدا را نمى‏‌کشید که خداوند را بیش از کشتن من به خشم آورد. به خدا سوگند! من امیدوارم خداوند مرا با خوارى شما گرامى بدارد و انتقام مرا از آنجا که گمان نمى‌‏برید از شما بگیرد. هان! به خدا سوگند! اگر مرا به قتل برسانید، خداوند شما را گرفتار نزاعى در میان خودتان مى‏‌سازد و خونتان را مى‌‏ریزد و (هرگز) از شما راضى نگردد تا عذاب سنگین و دردناکى به شما بچشاند. (اعیان الشیعه، ج ۱ ص ۶۰۹) آخرین مناجات‌های امام علیه‌السلام ‏ امام حسین علیه‌السلام در آخرین لحظات عمر گرانبهایش با خداى خود چنین مناجات مى‌‏کرد: «اللَّهُمَّ! مُتَعالِىَ الْمَکانِ، عَظیمَ الْجَبَرُوتِ، شَدیدَ الِمحالِ، غَنِىٌّ عَنِ الْخَلائِقِ، عَریضُ الْکِبْرِیاءِ، قادِرٌ عَلى‏ ما تَشاءُ، قَریبُ الرَّحْمَةِ، صادِقُ الْوَعْدِ، سابِغُ النِّعْمَةِ، حَسَنُ الْبَلاءِ، قَریبٌ إِذا دُعیتَ، مُحیطٌ بِما خَلَقْتَ، قابِلُ التَّوْبَةِ لِمَنْ تابَ إِلَیْکَ، قادِرٌ عَلى‏ ما أَرَدْتَ، وَ مُدْرِکٌ ما طَلَبْتَ، وَ شَکُورٌ إِذا شُکِرْتَ، وَ ذَکُورٌ إِذا ذُکِرْتَ، أَدْعُوکَ مُحْتاجاً، وَ أَرْغَبُ إِلَیْکَ فَقیراً، وَ أَفْزَعُ إِلَیْکَ خائِفاً، وَ أَبْکی إِلَیْکَ مَکْرُوباً، وَ اسْتَعینُ بِکَ ضَعیفاً، وَ أَتَوَکَّلُ عَلَیْکَ کافِیاً، أُحْکُمْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا، فَإِنَّهُمْ غَرُّونا وَ خَدَعُونا وَ خَذَلُونا وَ غَدَرُوا بِنا وَ قَتَلُونا، وَ نَحْنُ عِتْرَةُ نِبَیِّکَ، وَ وَلَدُ حَبیبِکَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ، الَّذی اصْطَفَیْتَهُ بِالرِّسالَةِ وَ ائْتَمَنْتَهُ عَلى‏ وَحْیِکَ، فَاجْعَلْ لَنا مِنْ أَمْرِنا فَرَجاً وَ مَخْرَجاً بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمینَ». خدایا! اى بلند جایگاه! بزرگ جبروت! سخت توانمند (در کیفر و انتقام)! بى نیاز از مخلوقات! صاحب کبریایى گسترده! بر هر چه خواهى قادرى! رحمتت نزدیک! پیمانت درست! داراى نعمت سرشار! بلایت نیکو! هر گاه تو را بخوانند نزدیکى! بر آفریده‌‏ها احاطه دارى! توبه‌‏پذیر توبه کنندگانى! بر هر چه اراده کنى توانایى! و به هر چه بخوانى مى‌‏رسى! چون سپاست گویند سپاسگزارى! و چون یادت کنند یادشان مى‌‏کنى! حاجتمندانه تو را مى‌‏خوانم و نیازمندانه به تو مشتاقم و هراسانه به تو پناه مى‌‏برم و با حال حزن به درگاه تو مى‌‏گریم و ناتوانمندانه از تو یارى مى‏‌طلبم تنها بر تو توکّل مى‌‏کنم، میان ما و این قوم حکم فرما! اینان به ما نیرنگ زدند، ما را تنها گذارده، بى وفایى کردند و به کشتن ما برخاستند. ما خاندان پیامبر و فرزندان حبیب تو محمّد بن عبداللَّه صلى الله علیه و آله هستیم، همو که او را به پیامبرى برگزیدى و بر وحى‏‌ات امین ساختى. پس در کار ما گشایش و برون رفتى قرار ده، به مهربانیت اى مهربانترین مهربانان. آنگاه افزود: «صَبْراً عَلى‏ قَضائِکَ یا رَبِّ لا إِلهَ سِواکَ، یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ، مالِىَ رَبٌّ سِواکَ، وَ لا مَعْبُودٌ غَیْرُکَ، صَبْراً عَلى‏ حُکْمِکَ یا غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ، یا دائِماً لا نَفادَ لَهُ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى‏، یا قائِماً عَلى‏ کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ، احْکُمْ بَیْنی وَ بَیْنَهُمْ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْحاکِمینَ» پروردگارا! بر قضا و قدرت شکیبایى مى‏‌ورزم، معبودى جز تو نیست، اى فریادرس دادخواهان! پروردگارى جز تو و معبودى غیر از تو براى من نیست. بر حکم تو صبر مى‏‌کنم اى فریادرس کسى که فریاد رسى ندارد! اى همیشه‌‏اى که پایان‏ناپذیر است! اى زنده کننده مردگان! اى برپا دارنده هر کس با آنچه که به دست آورده! میان ما و اینان داورى کن که تو بهترین داورانى. (مقتل الحسین مقرم، ص ۲۸۲) لحظات شهادت سالار و سرور شهیدان عالم ‏ راوی مى‏گوید: «کنار قتلگاه ایستاده بودم و جان دادن امام علیه‌السلام را نظاره مى‏‌کردم. بخدا سوگند! هرگز به خون آغشته‌‏اى را ندیده بودم که خون بدنش رفته باشد ولى این چنین زیبا و درخشنده باشد. آنچنان نور چهره‌‏اش خیره کننده بود که اندیشه شهادت او از یادم رفت. حسین علیه‌السلام در آن حال شربتى آب مى‌‏خواست. شنیدم مردى سنگدل و بى‏‌ایمان پاسخ داد: آب نیاشامى تا بر آتش درآئى (نعوذ باللَّه) و از حمیم آن بنوشى. (وَاللَّهِ لا تَذُوقُ الْماءَ حَتَّى تَرِدَ الْحامِیَةَ فَتَشْرَبَ مِنْ حَمیمِها) امام علیه‌السلام در پاسخ فرمود: «إِنَّما أَرِدُ عَلى‏ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ وَأَسْکُنُ مَعَهُ فِی دارِهِ فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ وَأَشْکُو إِلَیْهِ ما ارْتَکَبْتُمْ مِنِّی وَفَعَلْتُمْ بِی» بلکه من بر جدم رسول خدا وارد مى‌‏شوم و در خانه‏‌اش در بهشت جایگاه صدق و در جوار قرب خداى مقتدر ساکن مى‌‏شوم و از جنایاتى که نسبت به من روا داشتید به او شکایت مى‏‌برم. سپاه ابن سعد با شنیدن این سخن چنان به خشم آمدند که گویا خداوند در دل آنها هیچ رحمى قرار نداده بود. (مقتل الحسین مقرم، ص ۲۸۲؛ بحارالانوار ج ۴۵ ص ۵۷) شهادت امام حسین علیه‌السلام در کربلا هنگام مصیبت عظمى فرا رسیده بود. حالت ضعف بر امام علیه‌السلام مستولى شده بود، هر کس با هر وسیله‌‌‌‏اى که در اختیار داشت به آن حضرت ضربه مى‏زد، ولى هر کس به قصد کشتن نزدیک آن بزرگوار مى‌‏شد، لرزه بر اندامش مى‏‌افتاد و به عقب بر مى‌‏گشت. «مالک بن نمیر» نزدیک رفت و شمشیرى بر فرق مبارکش زد که خون از سر آن حضرت جارى شد. امام علیه‌السلام فرمود: «هرگز با آن دست، غذا و آب نخورى و خدا تو را با ظالمان محشور گرداند». در تواریخ آمده است که او پس از آن چون بیچارگان در نهایت فقر و تنگدستى به سر مى‏برد و دستانش از کار افتاد. (انساب الاشراف، ج ۳ ص ۴۰۷) «زُرعة بن شریک» ضربه‏‌اى بر دست چپ آن حضرت وارد ساخت. «سنان بن انس» با دو سلاح نیزه و شمشیر ضرباتى بر حضرت وارد ساخت، و به آن افتخار مى‏‌کرد! زمان به کندى مى‌‏گذشت و جهان در انتظار حادثه‌‏اى عظیم بود. عمر سعد مى‌‏خواست که کار سریعتر تمام شود و انتظار به پایان رسد. به خولى بن یزید که در کنارش بود دستور داد که کار حسین علیه‌السلام را تمام کند. وى پیش رفت تا سر از بدن آن حضرت جدا سازد ولى لرزه بر اندامش افتاد و به عقب برگشت. «سنان بن انس»- بنا به نقلى- جلو رفت و شمشیرى را حواله گلوى مبارک امام کرد و گفت: «ترا مى‌‏کشم و سر از بدنت جدا مى‏‌کنم در حالى که مى‌‏دانم تو پسر رسول خدایى و پدر و مادرت بهترین خلق خدایند!» پس سر مبارک امام را از بدن جدا کرد. (کامل ابن اثیر ج ۴ ص ۷۸ ؛ انساب الاشراف، ج۳ ص ۴۰۹) در روایت دیگر، شمر بن ذى الجوشن در خشم شد و روى سینه مبارک امام علیه‌السلام نشست و محاسن آن حضرت را به دست گرفت و چون خواست امام را به قتل برساند، آن حضرت لبخندى زد و فرمود: آیا مرا مى‌‏کشى در حالى که مى‏‌دانى من کیستم؟ شمر گفت: آرى، تو را خوب مى‏‌شناسم، مادرت فاطمه زهرا و پدرت على مرتضى و جدت محمد مصطفى است، تو را مى‏‌کشم و باکى ندارم! پس با دوازده ضربه سر مبارک امام علیه‌السلام را از بدن جدا ساخت. (بحارالانوار ج ۴۵ ، ص۵۶) دگرگونى عالَم طبیعت‏ پس از شهادت امام علیه‌السلام طبق نقل تواریخ بعد از شهادت آن حضرت، دگرگونى‏‌هایى در عالم تکوین رخ داد که خبر از وقوع حادثه عظیمى مى‏‌داد. روایات مربوط به دگرگونى‏‌هاى عالم را، شیعه و اهل سنت متفقاً نقل کرده‌‏اند از جمله: بنا به نقل سید بن طاووس در لهوف: در آن وقت غبار شدید توأم با تاریکى و طوفان سرخ فام آسمان کربلا و اطراف را فرا گرفت، سپاه ابن سعد وحشت کردند و گمان نمودند بر آنها عذاب نازل شده است. (عاشورا ریشه‌‏ها، انگیزه‌‌‏ها، رویدادها، پیامدها، آیت الله مکارم شیرازی و همکاران، ص ۵۰۰) «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون‏» آنها که ستم کردند به زودى مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏دانند که بازگشتشان به کجاست! (سوره شعرا / ۲۲۷)
owj aseman بازدید : 27 چهارشنبه 15 آبان 1392 نظرات (0)

با توجه به روایات مختلف، ظاهراً تعداد شهدای کربلا بیش‌از هفتاد و دو نفر است پس چرا همواره از عدد هفتاد و دو نفر به عنوان تعداد شهدای کربلا نام می‌برند؟
روایات مشهوری است، که اسلام را (دین‌الهی) ۱۰۰۰ نفر حفظ کردند. که ۳۱۳ نفر یاران پیامبر در جنگ بدر بودند و ۳۱۳ نفر صحابه امام زمان‌(عج) و ۳۱۳ نفر یاران طالوت بودند، و بقیه یاران حضرت اباعبدالله(ع) بودند، مانده اعداد از ۱۰۰۰ نفر را گفته‌اند صحابه خالص اباعبدالله‌(ع) به‌جز بنی‌هاشم بوده‌اند. نکته قابل‌توجه این است که اگر با ۱۸ نفر بنی هاشم جمع شوند با یاران امام‌مساوی می‌شود.

در زیارت ناحیه ۱۰ نفر بیش‌تر از عدد مشهور ۷۲ نفر است. در زیارت رجبیه جز ۸۲ نفر کسانی دیگری نیز هستند. در نتیجه تعداد یاران قطعاً‌ بیش‌از ۷۲ نفر خواهد بود. امام سجاد‌(ع) یاران اباعبدالله را در روز عاشورا ۱۴۵ نفر معرفی کرده است، که تعدادی از آن‌ها زنده می‌‌مانند، احتمالاً عدد ۷۲ صحابه حضرت اباعبدالله به‌جز بنی‌هاشم باشند ، جز کسانی که بعد از کربلا یا پیش‌از کربلا به شهادت رسیدند مانند هانی، مسلم و…

چرا امام‌حسین‌(ع) مانند برادرش امام‌حسن‌(ع) صلح نکرد؟
یکی از دلایل این‌که امام ‌با یزید صلح نکرد، این بود که یزید با معاویه کاملاً متفاوت بود. اگر معاویه برخی از شئون را حفظ می‌کرد، یزید هیچ‌چیزی را حفظ نمی‌کرد. یزد« شارب‌َ الخمر مُعلِمً بالفسق و قاتل‌النفس المحترمه» ، یعنی هم قاتل است، هم فساد علنی دارد وهم شرب خمر دارد و« مثل لایبُالُ» ،مثل‌ منی‌ هرگز صلح نمی‌کند، یزید علناً قصد کشتن اباعبدلله (ع) را کرده بود. بنابراین اباعبدلله (ع)‌ چاره ای جز نپذیرفتن صلح نداشت. کما این که جابربن عبدالله انصاری وقتی گفت، چرا مثل برادرت حسن (ع)‌صلح نمی‌کنی، فرمود: اگر پیامبر بیاید و با تو سخن بگوید می‌پذیری ، در یک عالم مشاهده و مکاشفه ایشان می‌فرماید هر چیزی فرزندم تصمیم بگیرد تصیم من است.
فضای عصر امام‌حسین‌(ع) قابل مقایسه با امام‌حسن‌(ع) نبود. پس‌از شهادت امام‌حسن‌(ع) تا عصر یزد ۱۰ سال فاصله است و امام‌حسین‌(ع) ده سال در زمان معاویه زندگی کرده است و قیام نکرده است. معلوم است که شرایط و زمینه‌های زندگی او مثل عصر امام مجتبی (ع) بوده است.

اگر یزید از امام‌حسین‌(ع) تقاضای بیعت نمی‌کرد، آیا باز هم آن حضرت قیام می‌‌کرد؟
بی‌شک یزد با شخصیت و با جهت‌گیری‌های سیاسی خاصی که داشت، هرگز امام‌حسین (ع) در مقابل اعمال او ساکت و آرام نمی‌نشست، کما ‌این که در یکی از سخنرانی‌های خودش که در آغاز حرکت دارد فرمود: من از زبان رسول‌خدا شنیدم که هر کسی پادشاه ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کرده و«ونا منشأ لا حد الله» عهد خدا را شکسته است و بر علیه او برنخیزد، خداوند او را با آن ظالم مشهور می کند. بنابراین در فرهنگ ابا عبدالله سازشکاری با شخصی مثل یزید محال بود.امام قطعاً درمقابل یزید مقاومت می‌کند.«من مرا تا سلطاناً بی اورمتهل حرام الله»

آیا یزید قصد کشتن امام‌حسین‌(ع) را داشت یا فقط بیعت آن حضرت را می‌خواست؟
آن چه که مشخص و مسلم است، در مدینه بیعت می‌خواست اما در زمانی که ا مام‌حسین‌(ع) در مجلس ولید آمد، امام حسین (ع)‌ با زیرکی و ترفند خاصی فرمود که مسئله را به فردا بگذارید تا مردم هم باشند، من می دانم که دوست نداری که این جا در شهر وقتی کسی نیست با تو بیعت کنم، بگذار فردا باشد.اما مروان متوجه شد و گفت اگر حسین از مجلس بیرون برود، نه او را خواهی یافت و نه او بیعت خواهد کرد. پس او را در همین‌جا به قتل برسان.امام با زیرکی خاصی از قبل کسانی را اطراف دارالعماره قرار داده بود و گفته بود تا صدای من بلند شد بریزید در آن‌جا. وقتی آن‌ها ریختند،عوامل یزید هیچ اقدامی نمی‌توانستند بکنند.

امّا امام در مکه زمانی که قصد طواف دارد، متوجه می‌شود که مأمورانی از طرف یزید قصد کشتنش را دارند،‌ زیر احرام شمشیر بسته‌اند و چون امام نمی‌خواست حرمت خانه خدا شکسته شود، در این حال امام فرمود: من از خانه کعبه دور می‌شوم، و اگر قرار است خونم ریخته شود، اگر یک‌ وجب هم دور از خانه خدا باشد بهتر است. حضرت اباعبدالله نخواست حرمت خانه خدا شکسته شود.

در حادثه کربلا چند نفر از سپاه یزید به امام‌حسین‌(ع) پیوستند؟ ظاهراً غیر از حربن‌ریاحی افراد دیگری هم بودند؟
تعداد کسانی که به حضرت اباعبدالله پیوستند بیش‌از ۱۲ نفر بودند، جز حضرت حّر، فرزند حضرت حرّ ، علی هم به او پیوست و شهید شد. ابوالفتوح آخرین نفری است که از سپاه عمرسعد به اباعبدالله می‌پیوندد، آن هم پس‌از شهادت اباعبدالله، پس‌از فریاد زینب، آیا در میان شما مسلمانی وجود ندارد، ابوالفتوح و دو برادرش می‌جنگند و به شهادت می‌رسند.
یک‌دسته، کسانی هستند که اصلاً از کوفه به قصد پیوستن به اباعبدالله (ع)‌ در سپاه عمرسعد آمدند، چون راه‌ها را بسته بودند. نمی‌توانستند بیایند.امّا بعضی‌ها متحول شدند، از جمله حضرت حر و ابوالفتوح بودند.

آیا پس‌از شهادت امام‌حسین‌(ع)،‌ افراد دیگری هم در همان روز به شهادت رسیدند؟ این افراد چند نفر بوده و چه کسانی هستند؟
بعد‌از حضرت‌اباعبدالله (ع)‌کسانی در سپاه خودش به شهادت رسیدند. یکی از آن‌ها کسی است که زخمی می‌شود به اسم روید بن ابی المتاع است، افتاده زمین و بیهوش شده،‌ خنجری در می‌آورد می‌جنگد و به شهادت می‌رسد.
دیگر حفخاذ بن محند راصبی است که از بصره حرکت کرده برای یاری امام،‌ وقتی می‌رسد که کربلا تمام شده است، و می‌شنود که حسین (ع)‌ را کشتند، شمشیر می‌کشد و پس‌از کشتن چند نفر از سپاه کفر به شهادت می‌رسد. کسانی هم داریم که یکسال پس‌از کربلا به علت زخم‌های وارده شهید می‌شوند. مجموعاً‌ آثاری که خودم استخراج کرده‌ام ، برایم روشن شده که ۱۳۶ نفر شهدای کربلا بودند، طبق زیارتنامه‌های موجود و منابع موثق فهرست تهیه شده است.

امام‌حسین‌(ع) چند سفیر قبل‌از حرکت خودشان به سمت کوفه اعزام کردند؟ این افراد چه کسانی هستند؟
اولین سفیر ابا عبدالله الحسین (ع)‌ مسلم بن عقیل است.دو سفیر دیگر هم دارد، قیس بن مسهر سیداوی و دیگری عبدالله بن یقطر یا بقتر یا بُختُر که برادر رضاعی ابا عبدالله الحسین (ع)‌ بوده است.

در کاروان اسرای کربلا، غیر از حضرت‌سجاد(ع) چند مرد و کودک پسر وجود داشت و این افراد چه کسانی بودند؟
۸۴ نفر مجموعه قافله اسرا بودند که بخشی در کوفه جدا می‌شوند،‌ مثل بعضی از شهدای کربلا که همراه کاروان ابا عبدالله در حرکت بود، مانند مادر عَمربن‌جناده ، قمر، مادر عبداله‌بن‌ عُمیر ، مثل زن زُهیر.
۸۵ از خانواده حضرت امام‌حسین‌(ع) ۱۹ نفر زن بودند، یک تعداد از این‌ها زخمی بودند مثل حسن مثنی فرزند امام‌حسن مجتبی(ع)‌ ، در کوفه می‌ماند به علت جراحات زیاد، بقیه کودکان، زنان و دختربچه‌ها که بزرگ‌ترین آنها امام سجاد(ع) بود و بقیه کودک بودند.

چرا امام‌حسین‌(ع) با آن که می‌دانست کشته می‌شود، اهل بیت خود را به کربلا برد؟
انقلاب کربلا را نباید با معیارهای عادی تبیین کرد و چون یک حادثه تمام و کامل است، باید در این عالیترین الگو همه حاضر باشند،‌ باید کودک باشد، زن باشد، تا کودکان و زنان الگو داشته باشند. اگر زمینه‌ای برا ی انتقال پیام نبود،‌کربلا بدون این‌ها کامل نمی‌شد.
سر نی در نینوا می‌ماند،‌ اگر زینب نبود.
کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود.
امام حسین (ع) فرمود، خدا اراده کرده است خانواده مرا اسیر ببیند. اسارت قسمتی از نهضت کربلا بوده است. قصه صبوری زینب(س) ، فاطمه صغری (س) و …

چرا یزید می‌خواست قبل‌از حرکت امام‌حسین‌(ع) از مکه، آن حضرت را در آن شهر و دیار ترور کند؟
یزید بزرگ‌ترین مانع خود را امام‌حسین‌(ع) می‌دید. یزید عنصری نبود که اهل تفکر و منطق باشد. بهترین راه این بود که به‌خاطر بیعت مردم کوفه، حسین‌(ع) را در مکّه به شهادت برساند و ماجرا را جوری مسخ کند، چون می‌دانست مردم کوفه نامه نوشتند و ممکن است مردم کوفه قیام کنند و نتواند در آن‌جا به مقصود خود برسد، تصمیم گرفت در مکه کار را تمام بکند و قائله را تمام کند و به اسم کسانی دیگر که شناخته شده نبودند تمام کند و یا به عنوان دعوای فردی مطرح کند.

چرا حربن‌یزید ریاحی زودتر از روز عاشورا به کاروان امام‌حسین‌(ع) ملحق نشد؟
حربن‌یزید ریاحی احساس روشنی در خود داشت و به حقانیت امام‌ ایمان داشت، ولی هنوز رشته‌های تعلق را سست نکرده بود تا از سپاه عبیدالله‌بن‌زیاد بریده شود. از طرف دیگر تصور می‌کرد اگر در صحنه باشد بتواند بدون جنگ و خونریزی مسئله را پایان دهد و قصد داشت امام را متقاعد کند که برگردد. اما روز تاسوعا دید قصه کاملاً جدی است و گفت من احساس کردم دیگر راه کاملاً‌بسته است. و به عمرسعد گفت ای عمر تو با حسین می‌جنگی؟ گفت:‌ آری می‌جنگم و هیچ پیروایی هم ندارم که بر اجساد آن‌ها اسب بتازانم. وقتی دید نمی‌شود مسئله را به شیوه‌ سیاسی یا با مماشات حل کرد ، تصمیم خود را گرفت و به یاران امام پیوست.

چه عواملی باعث شد تا حربن‌یزید ریاحی به امام‌حسین‌(ع) بپیوندد؟
خداوند نوعی هدایت برای او ایجاد کرد. انسانها دو دسته‌اند، یا سالک مجذوب‌اند یا مجذوب سالک‌اند. سالک مخدوب کسی است که خود راه می‌رود و خدا دستش را می‌گیرد و مجذوب سالک کسی است که خدا دستش را می‌گیرد تا راه بیفتد، گاهی اوقات با یک الهام انسان از جا کنده می‌شود.
حرّ در آخرین لحظات تصمیم‌اش فهمید که خداوند چه تقدیری را برای‌اش چیده است. زمانی حر تصمیم گرفت به اباعبدالله بپیوندد که ترفیع درجه گرفته بود،‌ از فرماندهی ۱۰۰۰ نفر به ۴۰۰۰ نفر رسیده بود. در موقعیت بالاتری که به دست آورد به آن پشت‌پا زد.

چرا امام‌حسین‌(ع) در شب عاشورا که لشکر عمر سعد قصد حمله به‌آن حضرت را داشت، از آنان مهلت خواست تا جنگ را به تعویق بیاندازند؟
امام می‌خواست آمادگی روانی یارانش را به نهایت برساند. فرمود «انی احب الصلوه» به‌آن‌ها بگو من عاشق عبادت‌ام و می‌خواهم امروز دوستانم و یارانم زمینه رشد روحی و روانی را داشته باشند و هم چنین خواست خانواده‌ خودش را آماده کند و اگر کسی می‌خواهد برگردد یا از سپاه عمرسعد به امام بپیوندد این فرصت را داشته باشد.

اطلاعات و آمار واقعه کربلا و روز عاشوار توسط چه کسانی نقل شده و تا چه حد صحت دارد؟
از چند جهت و از چند منبع اطلاعات رسیده است .از خیل کسانی که در کنار امام بودند و زنده مانده‌اند یاران امام‌حسین‌(ع)، ناظران صحنه بوده‌اند.
دسته دوم اطلاعات در عصر مختار به دست آ‌مد. مختار وقتی قاتلان و ظالمان را دستگیر کرد پیش از آن که آن‌ها را به قتل برساند می‌گفت : بگویید در کربلا چه کردید،‌ آن‌ها گزارش می‌دادند.
نکته سوم،‌ اصلاً در خود سپاه عمرسعد گزارشگرانی وجود داشتند که معروف‌ترین آنها حمیدبن‌مسلم است که گزارش می‌نوشت. اطلاعات از این سه طریق نوشته شده است و ثبت و ضبط شده است.

آخرین‌بار که آب به خیمه‌های امام‌حسین‌(ع) رسید چه زمانی بود و این کار توسط چه کسانی انجام شد؟
تا روز ششم آب بود. روز هفتم امام حفر چاه می‌کند، آب وجود دارد بعداً عمرسعد تهدید می‌کند و امام چاه را می‌بندد، و از روز هفتم آب نبوده ولی به نظر می‌رسد در شب نهم و حتی شب عاشورا هم آب بوده است، در شب عاشورا ابا عبدالله دستور داد مشک‌ها را آب کردند و آوردند که از این آب برای غسل استفاده کردند شبانه دعا خواندند،‌ اما آب مصرفی دیگر نبوده است. در روز عاشورا کاملاً آب قطع بوده است.

جنگ روز عاشورا توسط چه کسی آغاز شد؟
جنگ از صبح روز عاشورا که به نظر می‌رسد که حدود ساعت ۹ تا ۵/۹ صبح است توسط عمرسعد آغاز شد. و فریاد زد ای لشکریان خدا سوار شوید،‌ می‌خواهم شما را به بهشت ببرم. خودش اولین تیر را رها کرد .پس‌ازآن ۱۰۰۰۰ چوبه تیر به سمت یاران امام پرتاب کردند که هیچ تن از یاران نبود که تیر نخورده باشد و پس از آن جنگ تن‌به‌تن شروع شد.

اولین شهید روز عاشورا کیست؟
درباره اولین شهید روز عاشورا چند قول وجود دارد،‌چون در اولین لحظات، بیش‌از ۴۰ نفر شهید شدند، که تعیین اولین شهید بسیار مشکل است. اما در جنگ تن به تن می‌گویند اولین شهید عبدالله بن عمیر است که خودش و همسرش شهید شدند. بعضی‌ها گفته‌اند حربن‌یزید ریاحی اولین شهید است، اولین شهید از بنی‌هاشم علی‌اکبر(ع) است.

در صحنه کربلا چند زن به شهادت رسیدند؟
دختر ام وهب همسر عبدالله بن عمیر اولین زن شهید بود.

از خاندان امام‌حسین‌(ع) در کربلا چند نفر به شهادت رسیدند؟
از خانواده حسین‌(ع) ۵ برادر شهید شدند که چهار برادر حضرت ابوالفضل العباس(ع)، عبدالله و جعفر و عثمان بودند، یکی هم ابا بکر است که حضورش تردیده کرده‌اند.که اگر ایشان هم آن‌جا باشند ۵ برادر شهید شده‌اند. از فرزندانش حضرت ‌علی‌اصغر(ع) است. حضرت علی‌اکبر(ع) است که شهید شدند. در بعد از کربلا محسن یا مُحَسّین به شهادت می‌رسد و سقط می‌شود ودر پای کوه جوشن در سوریه دفن می‌شود و بعضی‌ها معتقدند که عبداله رضی غیر از علی‌اصغر(ع)‌ است، طفلی بوده که در کربلا متولد می‌شود و ظاهراً دو روزه یا سه روزه بوده وشهید می‌شود.

آیا حضرت علی‌اکبر(ع) از امام‌سجاد‌(ع) بزرگ‌تر بود؟
حضرت علی‌اکبر همان طور که با اسمش است فرزند بزرگ اباعبدالله بودند، ایشان در کربلا حدود ۲۷ سال داشتند و برادرشان امام‌سجاد(ع) حدود ۲۳ ساله بودند.
فرزند ارشد علی اکبر است امام سجاد (ع) علی اوسط و علی اصغر فرزند کوچک بودند.

آیا صحت دارد که امام‌باقر(ع) هم در روز عاشورا در کربلا حضور داشتند؟ اگر چنین است آن حضرت چند سال داشت؟
بله ، بعضی از اقوال هست که اما‌م باقر‌(ع) بوده و دلیل قطعی هم داریم برای این امر،‌ همان‌طور که در شهر شام امام محمّد باقر را می‌بینیم و به نظر می‌رسد تازه به ۵ سالگی رسیده است.

دفن شهدا در کربلا توسط چه کسانی و در چه زمانی انجام شد؟
بعد‌از حادثه کربلا تا روز بعدش سپاه عمرسعد در کربلاست و غروب روز یازدهم قافله اسرا را از کربلا حرکت می‌دهند. عمرسعد کشته شدگان خود را دفن می‌کند، خودش نماز می‌خواند و از کربلا می‌روند، اجساد شهدای کربلا می‌مانند. قبیله بنی‌ریاح حضرت حر را می‌برند ویک مقدار دورتر دفن می‌کنند،‌ اما روز سوم امام‌سجاد(ع) خودشان می‌آیند، چون بنابر اعتقاد ما شیعیان در دفن امام باید امام بعدی حضور داشته باشند، امام سجاد (ع) می‌آید و به شناسایی اجساد بدون سر می‌پردازند. قبیله بنی‌اسد که آمدند بدن‌ها را نمی‌شناسند، امام سجاد(ع) همه را شناسایی می‌کنند، و همه شهدا را در قبر بزرگی که آماده شده ‌ می‌چینند، و بعد حضرت امام‌حسین‌(ع) را جداگانه دفن می‌کند و حضرت ابوالفضل (ع) را در کنار علقمه دفن می‌کند .
آخرین کسی را که دفن کردند جَون بود، جون غلام ابوذر بود، می‌گویند یک هفته بعد که بدنش را پیدا کردند بوی خوش می داد و معطر بود،‌ جون از امام حسین (ع) خواسته بود که او را دعا کند تا پس از مرگ بدنش زیبا و معطر شود.

آیا دشمنان سرهای تمام شهدا را از پیکر آنان جدا کردند؟
همه را خیر. سر حضرت حر را جدا نکردند. سر حسن مثنی را جدا نکردند،‌چون هنوز زنده بود و یک نفر آمد شفاعت کرد ،آشنایی داشت با حسن مثنی و او را برد و بعداً زنده ماند.
ولی آن‌قدر که مشخص است هفتاد و دو تن، هفتاد و دو سر است.

مدفن حضرت زینب‌(س) کجاست؟
در مورد مزار حضرت زینب اختلاف اقوال بین مصر و شام زیاد است. بسیاری می‌گویند، در تبعید در مصر از دنیا می‌رود، ولی به نظر می‌رسد قول درست‌تر این باشد که در برگشت به شام برای دیدار آشنایان از جمله همسرش عبدالله بن جعفر که آن جا بود و در شام از دنیا می‌رود و قبر ایشان در شام است.‌

اولین زائر قبر امام‌حسین‌(ع) چه کسی است؟
جابر بن عبدالله اولین کسی است که در روز اربعین به زیارت ابا عبدالله الحسین (ع)‌ می‌آید، واولین کسی که در کربلا ساکن شد و در آنجا خانه برگزید، سیدابراهیم مجاب بود.

اولین‌بار توسط چه کسانی و در چه تارخی برای مزار امام‌حسین‌(ع) ضریح و بارگاه درست شد؟
بعد از کربلا با فاصله بسیار کمی قبر اباعبدالله(ع) شاخص می‌شود ،آن‌جا را آماده می‌کنند. آن طور که از تاریخ معلوم است یک درخت سدری نزدیک قبر امام‌حسین‌(ع) بوده، کم کم آن‌جا آبادانی می‌شود به طوری که گروه‌های انقلابی برای آغاز حرکت خودشان می‌آمدند و از آن‌جا حرکت خود را آغاز می‌کردند. مثل گروه توابین و …مانند جریان حضرت مختار . در زمان متوکل تصمیم گرفتند قبر اباعبدالله را تخریب کنند حتی دستور داد شخم بزنند و آب ببندند تا قبر امام (ع) گم شود اما شیعیان علامت‌گذاری کردند، و قبر ابا عبدالله (ع) محفوظ ماند .

ضریح فعلی حضرت امام‌حسین‌(ع) چه زمانی و توسط چه کسانی ساخته و نصب شد؟
در عصر صفویه به طور جدی ضریح و بارگاه ساخته شد و در دوران قاجار شرایط فعلی تثبیت شد، در عصر ناصرالدین شاه جدی‌تر بود به طوری که ناصرالدین شاه خود به کربلا رفت.

سرهای شهدای کربلا در کجا دفن شده است؟
بعد از انتقال سرهای شهدا ، از کوفه به شام، سرها را در چند نقطه دفن کردند، به طور مشخص در محلی است که باب‌الصغیر گفته‌اند ، ۱۶ سر از سرهای شهدا ی کربلا در آن‌جا است، علامه حسن امین اعتقاد دارد که ۴ سر آن‌جا هست،‌ سر حضرت ابوالفضل العباس،‌ علی اکبر، قاسم و حضرت حبیب را ایشان مسلم می‌داند.
قسمت دیگر تحت‌عنوان رأس‌الحسین وجود دارد که تعدادی از سرها آن‌جا دفن شده‌است . به نظر می‌رسد که در چند نقطه‌ این سرها را دفن کرده‌اند.

برای زیارت قبر امام‌حسین‌(ع) ثواب‌های مختلفی از سوی امامان و بزرگان دینی ما نقل شده است. چرا میان این ثواب‌ها تفاوت وجود دارد؟ به طور مثال یک حدیث گفته که زیارت امام‌حسین‌(ع) برابر یک حج و دیگری ثواب چند حج را نقل کرده است.
عمدتاً این‌ها برای تشویق است و هم برای تجدید‌ عهد، هم برای بازسازی معنوی خود، نوعی باب معرفت باز می‌شود،‌ ائمه را بهتر می‌شناسند، این‌ها به تناسب افراد متفاوت ممکن است متفاوت باشد. ممکن است کسی برود و پاداشی را نداشته باشد.

شخص مسلمان در چند مکان می‌تواند نماز خود را کامل بخواند، حتی اگر مسافر باشد. آیا حرم امام‌حسین‌(ع) هم جزو این مکان‌هاست؟
نکته لطیف این است که ما در سفر نمازمان قصر است . در جایی گفته‌اند نماز ما تمام است گویی آنجا در خانه خود هستید مانند کعبه ، مسجد کوفه. در کنار مزار اباعبدالله انسان مختار است گویی خانه خود انسان است تا احساس بیگانگی نکند.

در واقعه کربلا چند کودک و نوجوان به شهادت رسیدند. این شهدا چه کسانی هستند؟
آمار دقیقی که من کار کرده‌ام و اسامی‌شان را آورده‌ام ۳۱ نفر هستند، ۳۱ نفر نوجوانان و جوانان کربلا هستند، البته بعضی‌ها زنده می‌مانند.

کوچک‌ترین شهید کربلا چه کسی است و چند سال داشت؟
عبدالله رضی که در کربلا متولد شد. دو روزه یا سه روزه بود، و اگرکودک سقط شده را در نظر بگیریم به عنوان شهید تازه متولد شده است.

سالمندترین شهید کربلا کیست؟
حبیب بن مظاهر اسدی است، ظاهراً‌ سن‌اش حدود ۸۰ سال است و عابث هم هست که سن‌اش حدود ۷۸ سال است که چند نفر از شهدای کربلا از صحابه پیامبر بودند.

مقام شهدای کربلا با کدام گروه از شهدای اسلام برابری می‌کند؟
با هیچ‌کس مقایسه نشده‌اند، اباعبدالله فرمود من از یارانم وفادارتر و خوب‌تر نمی‌شناسم. به خدا همه‌شان را آزمودم، آنها را جز سنگ‌های صبور و ستبر کوهستان نیافتم. اینان آن‌چنان به مرگ شیفته‌اند که کودک به سینه مادر.

واقعه عاشورا کدام روز از هفته اتفاق افتاد؟
ورود امام‌حسین‌(ع) به کربلا از روز پنج‌شنبه دوم محرم بود و شهادت امام‌حسین‌(ع) روز عاشورا،‌ جمعه‌ای بوده که ۲۱ مهر ماه محرم سال ۵۹ شمسی است.

چرا در میان امامان و بزرگان دین اسلام، تنها روز چهلم و اربعین را برای امام‌حسین‌(ع) می‌گیرند؟
کتابی است به نام خصائص‌الحسینیه، از آقای شیخ‌جعفر شوشتری( ره)‌، که خصوصیات امام‌حسین(ع) را گفته است. این کتاب ویژگی‌هایی از امام حسین (ع)‌ را برشمرده که هیچ جا نیامده است،‌ در آن اربعین مکرر امام‌حسین‌(ع) را توضیح داده است. تنها کسی که اربعین دارد، لبیک دارد، امام حسین‌(ع) است. تنها کسی که اربعین مکرر دارد، چون اباعبدالله مکرر است.کل اسلام متبلور شده در وجود ابا عبدالله و اساس ما، بودن ما، زیستن ما، و بقای اسلام ریشه در فرهنگ ابا عبدالله دارد.

آیا عبدالله که نام یکی از کودکان امام‌حسین‌(ع) است همان علی‌اصغر است؟
عبدالله داریم به نام عبدالله رضی، یعنی عبدالله شیرخوار، به نظر می‌رسد غیر از علی‌اصغر(ع)‌ است.

آیا امام‌حسین‌(ع) یار ایرانی هم داشت؟
به طور روشن نمی‌توانیم بگوییم که در کربلا، اباعبدالله یار ایرانی داشته باشد. اما من اسلم ترکی را به احتمال بسیار زیاد ایرانی می‌دانم و من یک چهره می‌شناسم که اولین شهید کربلا ایرانی است، زمانی که حضرت مسلم را دستگیر کردند و به دارالعماره می‌بردند فقط یک نفربه یاری مسلم می‌شتابد، یک آهنگر اردبیلی بود و مسلم را می‌بیند با پتک آهنگری حمله‌ می‌کند و تیر بارانش می‌کنند. پس اولین شهید از مجموعه شهدای کربلا ایرانی و اردبیلی بوده است.

در منابع هست که یک طبیب ایرانی به امام‌زین‌العابدین‌(ع) کمک کرد؟ این مسئله صحت داردیا خیر؟
اینها را یک مقدار با تردید باید گفت، طبیب‌های ایرانی در عصر ائمه فعال بوده‌اند، دانشگاه جندی‌شاپور اهواز از امیرالمؤمنین دعوت کردند در شورای علمی خودشان تصمیم می‌گیرند علی (ع) را دعوت کنند برای تدریس شیمی به آن دانشگاه بیایند، چون شنیده بودند که علی‌(ع) یک بیمار جذامی را با آهن مداوا کرده است. پس‌ بعید نیست که پزشکان ایرانی با اباعبدالله ارتباط داشته باشند.

امام‌حسین‌‌(ع) از شهادت مسلم آگاه بود یا خیر؟
خبر شهادت مسلم پس‌از حرکت ایشان به امام‌حسین‌(ع) رسید. در روز هشتم ذی‌الحجه درست زمانی که اباعبدالله حرکت می‌کند، مسلم به شهادت رسیده است. اما چند منزل پس‌از حرکت امام خبر به ایشان می‌رسد. به نظر می‌رسد اصلی‌ترین محل دریافت خبر در منزل سوم است، به حضرت در آن‌جا خبر می‌دهند که مسلک و هانی را شهید کرده‌اند.

owj aseman بازدید : 31 چهارشنبه 15 آبان 1392 نظرات (0)

امام حسین علیه السلام فرمودند: ای مردم،عبرت بگیرید از نکوهش‌هایی که خداوند به منظور پند و اندرز دوستانش، از علمای یهود کرده است،  آن جا که می‌فرماید: “چرا روحانیون و علمای آنها (یهود) از سخنان گناه آلود جلوگیری نکردند؟” و فرمود: “آن گروه از بنی اسرائیل که کافر شدند، (به زبان داوود و عیسی بن مریم ) لعنت شدند”، تا آن جا که می فرماید:”چه کارهای ناپسندی که انجام می دادند”.

بدین جهت خدا بر آنان عیب گرفت که از ستمگرانی که در برابرشان بودند، فساد و اعمال ناروا می‌دیدند اما آنان را منع نمی‌کردند، چون به آنچه از ستمگران به آنان داده می‌شد چشم طمع داشتند و از عواقب اعتراض‌ها بیم داشتند، با این که خداوند فرموده :”از مردم نترسید، از من بترسید” و نیز فرموده :”مردان و زنان مؤمن دوست یکدیگرند، به نیکی امر و از بدی نهی می کنند”.
و خداوند بدین سبب کلام خود را با امر به معروف و نهی از منکر به عنوان فریضه آغاز کرده است که آگاه بوده چون این فریضه ادا گردد و برپاداشته شود تمام فرایض و واجبات دیگر از آسان و دشوار برپا داشته خواهند شد.

 متن حدیث:

إعتبروا أیها الناس بما وعظ الله به أولیاءه من سوء ثنائه علی الأحبار، إذ یقول : لولا ینهیهم الربانیون و الأحبار عن قولهم الإثم ، و قال : لعن الذین کفروا من بنی إسرائیل – إلی قوله – لبئس ما کانوا یفعلون ، و إنما عاب الله ذلک علیهم لأنهم کانوا یرون من الظلمة الذین بین أظهرهم المنکر و الفساد فلا ینهونهم عن ذلک رغبة فیما کانوا ینالون منهم ، و رهبة مما حذرون ، و الله یقول : “فلا تخشوا الناس و اخشون ” و قال : “ألمؤمنون و المؤمنات بعضهم أولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر” فَبَدَأَ اللَّهُ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ فَرِیضَةً مِنْهُ لِعِلْمِهِ بِأَنَّهَا إِذَا أُدِّیَتْ وَ أُقِیمَتِ اسْتَقَامَتِ الْفَرَائِضُ کُلُّهَا هَیِّنُهَا وَ صَعْبُهَا.

«تحف العقول،صفحه۲۳۷»

owj aseman بازدید : 52 چهارشنبه 15 آبان 1392 نظرات (0)

معرفی شهدای بنی‌ هاشم در کربلا

امام حسین علیه السلام

حضرت علی بن حسین بن علی بن ابی طالب

عبدالله بن مسلم بن عقیل بن ابی طالب

محمد بن مسلم بن عقیل

عون بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب

محمد بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب

عبدالرحمن بن عقیل بن ابی طالب

جعفر بن عقیل بن ابی طالب

حسن مُثنی بن الحسن

ابوبکر بن امیرالمومنین علیه السلام

عبدالله بن عقیل

ابوبکر بن الحسن بن امیرالمومنین علیهماالسلام

قاسم بن الحسن بن علی بن ابیطالب علیهماالسلام

عبدالله بن امیر المومنین علیه السلام

عثمان بن امیر المومنین علیه السلام

جعفر بن امیرالمومنین علیه السلام

عباس بن امیرالمومنین علیهماالسلام

علی اصغر بن الحسین علیه السلام

محمد بن(ابی)سعید(سعد)بن عقیل بن ابیطالب علیه‌السلام

عبدالله بن الحسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام

.

owj aseman بازدید : 34 چهارشنبه 15 آبان 1392 نظرات (0)

 آداب عزاداري در ماه محرم

1سياهپوشي :
از نظر فقهي پوشيدن لباس سياه مکروه است ولي در عزاداري امام حسين (عليه السلام ) وائمه معصومين (عليهم السلام ) استثناء شده است زيرا اين کار نشانه حزن و اندوه و نمودار شعائر و حماسه ها است .

2- تسليت : گويي
اصل تسليت گفتن در شرايط مصيبت و اندوهي که بر کسي وارد شده در اسلام مستحب است.
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) : هرکس مصيبت ديده اي را تسليت گويد ، پاداشي همانند او دارد.
(سفينةالبحار، ج2، ص188 )
* اين سنت در بين شيعيان رايج است و با جمله « اَعظَمَ اللهُ اُجُورَکُم » همديگر را تسليت مي دهند.
* امام باقر (عليه السلام ) : وقتي شيعيان به هم مي رسند در مصيبت ابا عبدالله (عليه السلام )اين جمله را تکرار نمايند : « اَعظَمَ اللهُ اُجُورَنا بمُصابنا بالحُسَين (عليه السلام ) وَ جَعَلَنا وَ اِياکُم مِنَ الطالبينَ بثاره مع وَليهِ الاِمام المَهدي مِن الِ مُحَمَدٍ عليهمُ السَلامُ.» خداوند اجر ما را به سوگواري و عزاداري بر امام حسين (عليه السلام ) بيفزايد و ما و شما را از خونخواهان او همراه با ولي خود امام مهدي از آل محمد (عليهم السلام ) قرار بدهد .
(مستدرک الوسايل،ج2،ص216)
3- تعطيلي کار در روز عاشورا :
امام صادق (عليه السلام ) : کسي که روز عاشورا را تعطيل کند ، يعني عقب کسب و کارش نرود و به کوري چشم بني اميه که روز عاشورا را متبرک مي دانستند، اگر کسي براي معيشت روزانه اش هم فعاليتي نکند، خداوند حوائج دنيا و آخرتش را بر آورد و کسي که روز عاشورا روز حزن و اندوه او باشد، در عوض فرداي قيامت که براي همه روز هول و ترس است براي او روز شادي خواهد بود.
(امالي شيخ صدوق ، ص129)
4- زيارت و زيارت خواني :
علقمة بن حضرمي از امام باقر (عليه السلام ) در خواست نمود که مرا دعايي تعليم بفرما که از راه نزديک يا دور و از خانه ام در اين روز (روز عاشورا ) بخوانم .
امام فرمودند : اي علقمه ! هرگاه خواستي (دعا بخواني ) دو رکعت نماز بخوان بعد از آن اين زيارت (عاشورا ) را بخوان .
پس اگر تو اين زيارت را بخواني ، دعا کرده اي به آنچه که ، ملائکه براي زائر حسين (عليه السلام ) دعا مي کنند و خداوند صد هزار هزار درجه براي تو بنويسد و مثل کسي هستي که با حسين (عليه السلام ) شهيد شده باشد تا مشارکت کني ايشان را در درجات ايشان و شناخته نشوي مگر در جمله شهيداني که شهيد شده اند با آن حضرت و نوشته شود براي تو ثواب زيارت هر پيغمبري و رسولي و ثواب زيارت هر که زيارت کرده حسين (عليه السلام ) را از روزي که شهيد شده است
(مصباح المتهجد ، ص714)
[اگر مي توانيد زيارت عاشوراي معروفه را با صد لعن و صد سلام بخوانيد و اگر وقت نداريد براي صد لعن و صد سلام ، زيارت عاشوراي غير معروفه را که در اجر و ثواب با زيارت معروفه يکسان است ، هر روز بخوانيد. (هر دو زيارت در مفاتيح الجنان هست.)]
5 - تباکي و گريستن :
در حديث قدسي آمده که خداوند به حضرت موسي (عليه السلام) فرموند : اي موسي ! هر يک از بندگانم در زمان شهادت فرزند مصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) (روز عاشورا) گريه کند يا حالت گريه به خود بگيرد و بر مصيبت سبط پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) تعزيت گويد همواره در بهشت خواهد بود. (مستدرک سفينه البحار، ج7، ص235)
6- برگزاري مجالس عزاداري :
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد : مجلس گرفتن شما را من دوست مي دارم . در مجالس خود « امر ما را » زنده بداريد . خداوند رحمت کند کسي که امر ما را زنده بدارد. (وسايل الشيعه، ج10، ص235)
7 – نماز جماعت ظهر عاشورا :
سيد الشهداء و ياران با وفاي او همه کشته راه نماز شدند.از اين رو در زيار ت مطلقه امام حسين خطاب به امام
مي گوييم : اشهد انک قد اقمت الصلاة و اتيت الزکاة و امرت بالمعروف و نهيت عن المنکر .
1 تا 7 – سوگنامه عاشورا ، ص 80- 67
8 - بايد مقدارى از لذائذ زندگى را كه از خوردن و نوشيدن و حتّى خوابيدن و گفتن بدست مى‏آيد ترك نموده ( مگر آن كه لازم باشد ) و ديدار با برادران دينى را ترك كرده و آن روز را روز گريه و اندوه خود قرار دهد.و مانند كسى باشند كه پدر يا فرزند خود را از دست داده است‏ .
* امام صادق (عليه السلام) : در روز (عاشورا) از کارهاي لذتبخش دوري شود و آداب و سنن سوگواري بر پا گردد و تا زوال خورشيد از خوردن و آشاميدن خودداري شود و بعد از آن همان غذايي خورده شود که سوگوارن مي خورند.
(ميزان الحکمه ، ج8 ، ص3783)
[ يکي از علما مي فرمودند : از روز 7 محرم که آب را بر امام حسين (عليه السلام) بستند تا روز عاشورا سعي کنيد آب نياشاميد، نوشيدني هاي ديگر بياشاميد ولي به احترام آقا و اهل بيتش آب نياشاميد. ]
9- رعايت اخلاص:
عزاداري را بخاطر رسم و عادت انجام نداده و سعى كنيم اين كارها را با نيتى خالص و براى رضاى خدا انجام داده و در خلوص خود نيز صادق باشيم. زيرا كار كوچكى كه با نيت خالصانه و صادقانه همراه باشد بهتر از كارهاى زيادى است كه خلوص و صداقت در آن نباشد ، حتى اگر چندين هزار برابر باشد. و اين مطلب بخوبى از عبادتهاى حضرت آدم عليه السّلام و شيطان فهميده مى‏شود ، زيرا عبادتهاى چندين هزار ساله شيطان او را از جاودانگى در آتش نجات نداد ولى يك توبه حضرت آدم عليه السّلام باعث بخشش خطا و برگزيدن او شد.
در هنگام انجام اعمال نيز بايد مواظب باشد كه رياء و دوستىِ ستايش مردم در نيت او وارد نشود.
10- در آخر روز عاشورا زيارت تسليت را بخواند، و روز عاشورا را با توسلى ...اصلاح حال و پذيرش عزادارى را [ از خداوند] خواسته و از كوتاهى خود معذرت بخواهد. 8 تا10 – ترجمه المراقبات ، ص53 – 47
نبرد کربلا 
نبرد کربلا جنگی بود که در دهم محرم ۶۱ هجری قمری (مهر ۵۹ خورشیدی) اتفاق افتاد. روز نبرد به عاشورا معروف است. این نبرد میان سپاه حسین بن علی و سپاه یزید بن معاویه در نزدیکی محلی به‌ نام کربلا در گرفت.
حسین بن علی روز دوم محرم به کربلا رسید و روز سوم عمر بن سعد با ۴۰۰۰ نفر در کربلا اردو زد. در روز هفتم محرم آب را بر حسین بن علی و همراهانش بستند و در نهم محرم، شمر با ۴۰۰۰ نفر و نامه‌ای از طرف عبیدالله بن زیاد وارد کربلا شد، او در این نامه به عمر بن سعد دستور داده بود با حسین بن علی بجنگند و او را بکشد و اگر این‌ کار از دست او برنمی‌آید، فرماندهی را به شمر واگذارد.
روز دهم محرم سپاهیان حسین بن علی و عمر سعد در مقابل هم قرار گرفتند. به روایت ابومخنف تعداد سپاه حسین ۳۲ سواره نظام و ۴۰ پیاده(5) و به روایت محمد باقر چهل و پنج سوار و صد نفر پیاده(6) بود. در مقابل او سپاه عمر بن سعد با حدود ۳۰۰۰۰ نفر قرار داشت.(7)جنگ آغاز شد و حسین و یارانش کشته شدند. پس از جان‌ باختن حسین، سپاه عمر بن سعد سر ۷۲ تن از لشکریان حسین به علاوه سر علی اضغر فرزند ۶ ماهه او را جدا کرده و بر بالای نیزه‌ها گذاشتند و بر اجساد کشته شدگان اسب تاختند.(8)
خیمه‌ها تاراج و در نهایت آتش زده شد، ساربان شترهای کاروان حسین بن علی به‌نام بجدل بن سلیم برای بدست‌آوردن انگشتر حسین بن علی، انگشت وی را برید تا انگشتر را بدست آورد و در نهایت سپاه عمر بن سعد اجساد کشته‌شدگان کربلا را در بیابان رها کرد و این اجساد پس از سه روز توسط قوم بنی‌اسد دفن شدند(9)
هر چند به لحاظ نظامی ابعاد این نبرد بزرگ نبوده‌است اما اثر اعتقادی و سیاسی بزرگی داشته‌است. از یک سو سبب تضعیف مشروعت سیاسی حکومت بنی امیه شده‌است. به طوری که پس از آن قیام‌های فراوانی با شعار خونخواهی حسین بر ضد آن حکومت رخ داد و در نهایت منجر به سقوط آن شد. از سوی دیگر نقشی چشمگیر بر هویت اجتماعی و اعتقادی شیعیان طی سده‌های بعد تا به امروز داشته‌است.بنا بر نقل سید بن طاووس، در کتاب لهوف، صبح عاشورا ابتدا حسین بریر پسر خضیر از زاهدان نامدار کوفه را جهت موعظه جانب لشکر عمر سعد فرستاد، ولی آنان اعتنا نکردند. سپس خود به نزد آنان رفت تا اتمام حجت کند. او گفت مرا بین دو چیز مخیر کرده اند. یا بجنگم و یا ذلت پذیرم و با یزید بیعت کنم، ولی ذلت از ما دور است. لذا با شما می جنگم. (10)
سپس سپاه عمر سعد جنگ را آغاز کرد. این حمله با تیراندازی عمر سعد به طرف اردوگاه حسین بن علی ‏آغاز شد(11)شمر هم به نیروهای خود دستور داد که حمله‌ای ‏گروهی بکنند و سپاه حسین‏ را نابود کنند. همه گردان‌های سپاه کوفه در این حمله شرکت داشتند. یاران حسین هم در مقابل این هجوم تلاش کردند که از خود دفاع کنند.و نیمی از یاران‏ او (غیر از بنی هاشم) در این حمله نخست کشته شدند. شمار کشته‌شدگان این حمله را ۴۱ تن گفته‌اند. شماری از آنان (غیر از ۱۰ نفر از غلامان حسین و دودمانش و ۲ تن از غلامان علی‏)، عبارت‌اند از:
نعیم بن عجلان، عمران بن کعب، حنظله، قاسط، کنانه، عمرو بن مشیعه، ضرغامه، عامربن مسلم، سیف بن مالک، عبدالرحمان درجی، مجمع عائذی، حباب بن حارث، عمرو جندعی، حلاس بن عمرو، سوار بن ابی عمیر، عمار بن ابی سلامه، نعمان بن عمر، زاهر بن‌عمر، جبلة بن علی، مسعود بن حجاج، عبدالله بن عروه، زهیر بن سلیم، عبدالله و عبیدالله ‏پسران زید بصری.
جنگ گروهی و تن به تن تا نماز ظهر ادامه یافت. هنگام نماز حسین به زهیر بن قین و سعید بن عبدالله حنفی دستور داد با نیمی از یاران در مقابل او صف بکشند تا بتواند به نماز بایستد. دشمن در هنگام نماز آنها را تیرباران کرد. سعید بدن خود را سپر قرار داد و به شهادت رسید. (12)
کشته‌شدن حسین بن علی
عمر بن سعد دستور داد تا حسین بن علی و همراهانش را محاصره کنند و آب را به روی آنان ببندند. سرانجام حسین بن علی در روز عاشورا، ۱۰ محرم سال ۶۱ در کربلا کشته شد و همهٔ خیمه‌های خانواده و یارانش رابه آتش کشیدند.سپس بعد از کشته شدن تمامی یاران حسین بن علی تمامی سر های آنان به جز علی اصغر و حر را از بدنشان جدا کردند و بر نیزه کردند و به شام فرستادند زن ها و بچه ها را به اسارت در آمدند و تمامی اجساد را در صحرای کربلا رها کردند تا پس از سه روز توسط قبیله بنی اسد دفن شدند
پس از نبرد
پس از کشته‌شدن یاران و خانواده حسین بن علی در واقعه کربلا، عمر بن سعد دستور داد تا سرهای آنان را ببرند. پس از آن، سرها را بین قبایل قسمت نمود تا آنان بدین وسیله به ابن زیاد نزدیک‌تر شوند. قبیله کنده به ریاست قیس بن اشعث کندی ۱۳ سر، قبیله هوازن به ریاست شمر بن ذی الجوشن ۱۲ سر، تمیم ۷ سر و بنی اسد ۱۶ سر بر نیزه کردند و در مجموع با ۷۱ سر بریده وارد کوفه شدند.
هنگام طلوع آفتاب سرهای کشته‌شدگان و کاروان اسیران از باب الساعات وارد مسجد اموی شد. آنگاه به دستور یزید، تمامی سرها تا ۳ روز بر دروازه‌های شهر و مسجد اموی آویزان گردید. علی پسر حسین پس از چندی موافقت یزید را گرفت تا سرها را به بدن‌ها ملحق کند و سر حسین و دیگر کشته‌شدگان را به کربلا برد و به اجسادشان ملحق کرد.
در عین حال چند سر را در باب الصغیر به خاک سپردند، که عبارت‌اند از:
  1. سر ابوالفضل العباس
   2. سر علی‌اکبر
   3. سر حبیب بن مظاهر

owj aseman بازدید : 20 چهارشنبه 15 آبان 1392 نظرات (0)
حسین بن علی حسین از همان ابتدا بیعت با یزید را نپذیرفت. یزید نامه‌ای به حاکم مدینه نوشت و به او دستور داد که از حسین برای یزید بیعت بگیرد و اگر حاضر نشد او را به قتل برساند. حسین پسر علی موافق راه و روش حکومت هم عصر خود نبود. بنابراین حاضر به بیعت کردن با یزید نشد و با خانواده خود برای حج از مدینه به مکه رفت در این هنگام عده‌ای از مردم کوفه که از مرگ معاویه با خبر شده بودند نامه‌هایی برای حسین نوشتند و از او خواستند تا به عراق و کوفه بیاید. حسین نیز که مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاده بود، خود مراسم حج تمتع را به عمره تبدیل کرد و بطرف کوفه حرکت نمود. ابتدا شماری از مردم کوفه با مسلم بن عقیل همراه شدند؛ اما با ورود عبیدالله بن زیاد که از طرف یزید به حکومت کوفه گمارده شده بود و خبر آورده بود که حسین مراسم حج را نیمه کاره گذاشته و قاضی شریح فتوای قتل او را داده‌است و مردم کوفه را تهدید کرده بود مسلم را ترک کنند تا بلکه حسین را از ترک حج و آمدن به کوفه منصرف کرده و مانع بیعت مردم کوفه با وی شوند، مردم کوفه بیعت خود را از حسین پسرعلی پس گرفتند و به مخالفت با حسین پسر علی روی آوردند. او سرانجام در روز دهم محرم سال شصت و یکم هجری قمری (برابر بیست و یکم مهرماه سال ۵۹ خورشیدی) به همراه ۷۲تن از یارانش کشته‌شدند. شیعیان همه سال سالروز کشته شدن حسین را با مراسم مذهبی و عزاداری پاس می‌دارند. عاشورا، دهمین روز از ماه محرم در گاه‌شماری هجری قمری، روز مقدس مسلمانان است. شهرت این روز نزد شیعیان به دلیل وقایع عاشورای سال ۶۱ هجری قمری است که با گاه‌شماری هجری خورشیدی این روز برابر با سه‌شنبه، ۲۰ مهر ۵۹ خورشیدی است. هرچند براساس گاه‌شماری هجری قمری قراردادی این روز با چهارشنبه، ۲۱ مهر تطبیق داده می‌شود. در این روز حسین بن علی – امام سوم شیعیان – و یاران وی در رویداد کربلا در جنگ با لشکر یزید کشته شدند و مسلمانان در آن سوگواری می‌کنند. در مناطق شیعه نشین مراسم عزاداری برگزار می‎‏‌شود. در تقویم رسمی ایران، افغانستان، عراق، پاکستان و هند این روز تعطیل می‌باشد . عاشورا در لغت به‌معنای «دهمین» است. سابقهٔ سوگواری و برپایی عزاداری برای حسین بن علی به اولین روزهای بعد از عاشورا، در محرم سال ۶۱ هجری می‌رسد. از علی بن حسین چنین روایت شده‌است: پس از حادثهٔ عاشورا، هیچ بانویی از بانوان بنی‌هاشم، سرمه نکشید و خضاب ننمود و از خانهٔ هیچ یک از بنی‌هاشم دودی که نشانهٔ پختن غذا باشد، بلند نشد، تا آن‌که، ابن زیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعهٔ خونین عاشورا پیوسته اشک بر چشم داشته‌ایم. ادبیات عاشورایی بخش اندکی از قصیدهٔ سیف فرغانی (قرن ششم و متعلق به سرزمین کنونی فرغانه در ازبکستان) در مصیبت حسین و یاران او: ای قوم، در این عزا بگریید برکشتهٔ کربلا بگریید در ماتم او خمش مباشید یا نوحه کنید، یا بگریید اشک از پی چیست؟ تا بریزید چشم از پی چیست؟ تا بگریید همچنین شعر معروف محتشم کاشانی (سدهٔ ۱۰ قمری) در رثای واقعه کربلا که اینگونه آغاز می‌شود: باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟ باز این چه رستخیز عظیم است؟ کز زمین بی نفخ صور، خاسته تا عرش اعظم است این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله در هم است گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب کآشوب در تمامی ذرات عالم است گر خوانمش قیامت دنیا، بعید نیست این رستخیز عام، که نامش محرم است
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 25
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 8
  • بازدید سال : 49
  • بازدید کلی : 2,391